ایلنا: آنچه كه مشخص است،علي اكبر جوانفكر علاقه زايدالوصفي به احمدي نژاد دارد . آنچنان كه او را گمشدهاي ميداند كه در سال 82 پيدا كرده است،مشاور مطبوعاتي محمود احمدينژاد در شهرداري و دولت نهم در طول مصاحبهاي كه بيش از دو ساعت به طول انجاميد و با حوصله به سوالات خبرنگاران ايلنا جواب داد در خصوص مسائل گوناگون از جمله علت بركناري وزير اطلاعات،پشت صحنه مناظره احمدي نژاد با موسوي و كروبي و همچنين در خصوص چهرههايي همچون مايكل جكسون، فاطمه رجبي، قاليباف، حجاريان ،قوچاني، سيد محمد خاتمي و هاشمي رفسنجاني اظهارنظر ميكند.جوانفكر در اين گفتوگو ميگويد كه رهبري در دلجويي از مشايي سخنراني كردند....
مشاور مطبوعاتي احمدي نژاد در خصوص انگيزه وبلاگ نويس شدن خود چنين ميگويد: گاها فرصت هایی برای قلمی کردن برخی مطالب پیش میآید و این امر بنده را برای ایجاد وبلاگ انگیزهمند کرد البته برخي دوستان نیز در تشویق بنده به انجام این کار موثر بودند . نگاهم به مسائل بیشتر جنبه انتقادی دارد و اگر دقت كرده باشيد مطالب وبلاگ عموما جنبه انتقادي دارند.
وبلاگم مانند وبلاگ ابطحي به روز نيست
جوانفكر وقتي در مقابل اين سوال قرار ميگيرد كه آيا به مانند محمد علي ابطحي كه وبلاگش قبل از به زندان رفتن به روز بود، وبلاگ او نيز به روز است،ميگويد: سعي كردهام حتی الامکان ، مطالب وبلاگم به مسائل روز مربوط باشد اما شاید مثل آقای ابطحی به روز نباشد. كساني كه به وبلاگ مراجعه ميكنند دوست دارند مطالب تازه و نکات جدید را مطالعه کنند و مایل نیستند كه وقتي مراجعه میکنند با همان مطالب قدیمی مواجه شوند من سعي كردهام كه مخاطبان و مراجعه کنندگان به وبلاگ مورد احترام قرار گیرند و از این رو تا آنجا كه ممکن است از فرصتهايم استفاده میكنم و برای نکاتی که ذهنم را به خود مشغول کرده است یک چارچوب ذهني آماده میكنم و سپس به نگارش و تنظیم آن می پردازم. البته بارها از سوی مخاطبان در باره دیرکردهایم تذکر دریافت کرد ام و حق هم با آنهاست. به دلیل ضوابطی که اولا در نوشتن رعایت میکنم و ثانيا فرصت های آزاد کمتری دارم ، نتوانستهام به خواسته مخاطبان به روز بودن پاسخ شایسته ای بدهم.
اصراري ندارم مطالب وبلاگم لينك داده شوند
وي در خصوص آمار بازديدكنندگان وبلاگش و اينكه آيا مطالبش در سايتهاي مختلف لينك داده ميشود نيز ميگويد: برخی سايتها مطالبم را لينك ميدهند. البته من اصراري به این کار ندارم زیرا فکر میکنم که این وبلاگ برجستگی خاصی ندارد و انتظار هم ندارم که تعداد مراجعهکنندگان به آن زیاد باشد اما برای همانهایی که رجوع میکنند احترام ویژه ای قائل هستم.
مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور يكي از دلايل افزایش بازيد کنندگان از وبلاگش را انتشار مطالب وبلاگ در خبرگزاريها ميداند و در همين ارتباط ميگويد: هر زماني كه مطلب جديدي در وبلاگم منتشر شده و خبرگزاريهای مطرح داخلی آن را بازتاب دادهاند، افراد بیشتری برای مطالعه مطالب به وبلاگ مراجعه کرده اند. مثل موردي كه اخيرا در باره آقاي مشايي نوشتم و در يك روز 1100 نفر بازديدكننده داشت ولي به طور معمول 200 تا 300 نفر از وبلاگم بازديد ميكنند.
وي در خصوص علت انتخاب نام ”شاهد“ براي وبلاگش نيز ميگويد: بهر حال وبلاگ بايد اسمي داشته باشد و من هم اين نام را انتخاب كردم بالاخره من در دولت حضور دارم و از آنجا که برخی از مطالب ممکن است به مشاهدات بنده مربوط باشد اسمش را شاهد گذاشتم.
وقتي كه به آخرين پست وبلاگ جوانفکر اشاره میکنيم که به حفظ كرامت انساني در رسانه ملي اختصاص داشت و او را اینگونه مورد سوال قرار می دهيم که آیا از نظر او نشان دادن تصویر و اظهارات افراد دستگیر شده در رویدادهای اخیر از رسانه ملی پیش از اثبات اتهاماتشان ، بی اعتنایی به کرامت انسانی آنها نیست ؟ ميگويد: در آخرين پست وبلاگ بحثي را مطرح كردم اگر كسي خطايي را متركب شده بايد به اندازه همان خطا مجازات بشود اگر بيشتر از آن مجازات شد، اين یک بيعدالتي است. نشان دادن تصوير يك فردي متخلف از تلويزيون سراسري که مرتکب یک خطای کوچک شده كار درستي به نظر نمیرسد اما این کار اگر براساس حكم قاضی و دادگاه انجام شود طبيعي است كه موضوع شکل دیگری پیدا می کند. دادگاه افرادی که شما به آنها اشاره کردید علني و در حضور خبرنگاران برگزار شده است كه اين امر منطبق بر قانون است و من فكر نميكنم كه اين دو تا موضوع را بشود در كنار هم قرار داد.
ابطحي و عطريانفر اعتراف نكردند،افشاگري كردند
وي همچنين اظهارعقیده کرد که به مطالب مطرح شده از سوی متهمین در دادگاه نبايد نسبت ”اعتراف“ داده شود و در همين زمينه تاكيد ميكند: من كلمه اعتراف را زيبنده نميدانم زيرا آن چيزهايي كه از زبان آقايان ابطحي و عطريانفر شنيديم ، جنبه افشاگري و روشنگري داشت .اعتراف وقتي است كه كسي را تحت فشار و شكنجه قرار بدهند و او را وادار به سخني بكنند كه اعتقاد و باور او نيست .اين دوستان آزادانه آمدند و حرفهایشان را زدند و حتي خودشان گفتند ما آماده مناظره هستیم. این نکته نیز از نظر دور نیست که متهم تا وقتي به عنوان مجرم شناخته نشده است ، كسي حق ندارد او را در جايگاه مجرم بنشاند و نسبت به او حكمي صادر كند.
ابطحي و عطريانفر در برابر حقيقت تسليم شدند
جوانفكر معتقد است : براي بعضيها شايد قبول حقيقت سخت باشد ولي به هر حال آقايان ابطحي و عطريانفر انسانهايي هستند كه در برابر حقيقت تسليم شدند و برداشت من اين هست كه آنها با حقايقي در زندان آشنا شدند كه قبلاَ به آن بیتوجه بودند. خودشان هم منكر اين نيستند كه تا يك ماه پيش نظرات ديگري داشتند ولي در زندان با آنها صحبت شد و گفته شد كه واقعيتها و حقايق چيست.
وي در همين خصوص ادامه ميدهد :من فكر ميكنم كه آنها در واقع انسانهايي هستند كه از خواب غفلت بيدار شده و با حقيقتی که پیشتر از آن رو میگرفتند، آشنا شدند. بنابراین حاضر شدند در صدا و سیما و در پیشگاه مردم به حقیقت اذعان کنند. من آقایان ابطحی و عطریان فر را به سبب شجاعت در پذیرش حقیقت و تصمیم شجاعانه به روشنگری اذهان طرفداران خود، ستایش میکنم و آنها را شایسته برخورداری از رافت اسلامی میدانم. اين رفتار آنها را بايد ارزشگذاري كرد، اين را نبايد به گونهاي مطرح كرد که گویا آنها ترسيدند يا چنین القاء کرد که آنها تحت فشار و شكنجه قرار گرفتهاند و من اميدوارم هر چه زودتر شرايطي پيش بياید كه اين دوستان آزاد شوند و در جامعه با آزادی بیشتری حرفهايشان را بزنند.
علت لاغر شدن ابطحي از ديد جوانفكر
مشاور احمدي نژاد در خصوص علت لاغر شدن ابطحي در زندان نيز نظر جالبي دارد و ميگويد:طبيعي است وقتي انسان بيرويه چاق شود در زندان به خودش مي آید كه چاقی برای سلامت جسم و روح انسان مضر است . شايد آقاي ابطحي از اين فرصت استفاده كرده و سعي كرده لاغر شود.
وي در بخش ديگري از اين گفتوگو و در پاسخ به اين سوال كه چرا در ماههاي اخير به شخصيتهاي نظام از جمله هاشمي رفسنجاني هجمههايي صورت ميگيرد، ميگويد: بايد حرمت همه افراد را نگه داريم و هيچفردي حق ندارد بدون دلیل و منطق، حيثيت كسي را كه در نظام مسئوليت دارد يا ندارد خدشهدار كند و تهمت بزند و من در اين زمينه فكر ميكنم بعضي از تندرويها وجود دارد. البته اين موضوع منحصر به آقای هاشمي نيست . چهار سالی که بر دولت نهم گذشت شاهد اینگونه تندرویها علیه رئیس جمهور نیز بودیم. در ماجرای اخیر که به آقای مشايي مربوط میشد هم شاهد تندروی بودیم. عدهای عليه رئيسجمهور و فراتر از نظر رهبري ، سعي ميكردند، نظرات و ديدگاههاي خودشان را ديكته كنند و حتي به نام رهبري باورهاي خودشان را جا بيندازند.
جوانفكر خاطرنشان ميكند: فكر ميكنم كه اين اعمال به حركت جلوتر از رهبري برميگردد. تبعیت از ولایت به معنی حرکت در پشت سر رهبري است. وقتي رهبر معزز انقلاب در باره آقای هاشمي رفسنجاني نظر روشن و شفافي را مطرح میکنند ، خوب است كه همه در همان چارچوب عمل كنند و بيشتر از آن جلو نروند و در واقع شرايط را به گونه ديگري رقم نزنند كه زيبنده نظام ما نيست. البته بعضي از مسائل هم كه مطرح ميشود طبيعت يك جامعه بانشاط، زنده و رو به جلو است بالاخره يك جامعهاي كه در آن آزادي وجود دارد هر كسي نظري ميدهد و آن را در سطوح رسانه ای منتشر میکند.
نبايد فضاي خفقاني ايجاد كرد كه مصباحيزدي نتواند نظرش را بيان كند
وي با بيان اينكه نبايد شرايط را بگونهاي كرد كه هيچكس نتواند نظرش را بگويد، به اظهارات اخير محمد تقي مصباح يزدي اشاره ميكند و ميگويد: در مقابل اظهارات اخير آقاي مصباح يزدي موضع گيريهاي تندي شد چرا شرايط را بايد اينگونه سخت كنيم كه يك فقيه نتواند برداشت خود را از مسائل فقهي بيان كند. ممكن است كساني باشند كه خلاف اين نظر را داشته باشند چه اشكالي دارد ايشان اگر نظري دارند، آن را آزادانه مطرح كنند و ديگران هم اگر نظري در رد يا تاييد آن دارند ، بيان نمايند. چرا آنقدر بايد فضاي خفقان ايجاد شود كه يك فردي مانند مصباحيزدي نتواند نظرش را بيان كند.
در دوران گذار حضور نماينده دادستان در چاپخانه اجتناب ناپذیر است
جوانفكر وقتي در مقابل اين پرسش قرار ميگيرد كه آيا حضور نماينده دادستان در چاپخانه و جلوگيري از انتشار برخي مطالب در روزنامههاي اصلاح طلب با اصل آزادي در تعارض نیست؟ ميگويد: این یک اصل پذیرفته شده است که در برابر یک وضعیت غیرعادی که کشور دچار برخی آشفتگی ها و توطئهها شده است ، براي يك مقطع زمانی کوتاه- یعنی دوران گذار - نوعی هماهنگی و همکاری با دستگاههای مسوول اجتناب ناپذیر میشود و این اصل در همه دنيا نیز یک امر پذيرفته شده است كه برخی ضوابط را همه متعهد به رعايت آن هستند و ما در آن وضعيتي كه بعد از انتخابات اتفاق افتاد در شرايطي قرار داشتيم كه بعضي از بیانیهها، اظهارات و موضع گيريها كاملا تحريكآميز بود. رعایت اين موارد نافي آزاديبيان نيست. نشر بيانيههاي تحریک آمیز که در آنها ، افراد به آشوبگري و اغتشاش فراخوانده شدهاند ، یک شاخص آزادی تلقی نمیشود بلکه یک شاخص هرج و مرج است كه ميتواند آزادي ديگران را سلب كند كما اينكه بسياري از مردم تحت تاثير وضعيتهاي ناهنجاري كه اتفاق افتاد آزاديشان عملا سلب شد. بالاخره همه چيز بايد تابع قانون باشد و هيچ كس مايل نيست برود چاپخانه و بر چاپ مطالب نظارت كند.
عدهاي با هدف کسب قدرت ، وارد عرصه رسانهای شدند
وي در بخش ديگري از اين گفتوگو به وضعيت رسانهها در ايران اشاره ميكند و با گلايه آز آنچه كه آن را حضور احزاب در رسانه ميخواند ،ميگويد: اينكه احزاب و جريانهاي سياسي در عرصه رسانهاي كشور حضور دارند پذيرفتني نیست. البته اين به معنای محروم کردن احزاب از داشتن رسانه نيست بلکه بر اساس تعریفی که از رسانه ارتباط جمعی در محافل علمی ارائه شده است ، نمیتوان رسانه حزبی را يك رسانه ارتباط جمعي در نظر گرفت . عدهاي به قصد کار سیاسی و با هدف کسب قدرت ، وارد عرصه رسانهای شده اند وبا حضور خود در این صحنه به حیثیت و اعتبار ومنزلت جامعه رسانهای کشور آسیب زدهاند.به نظر من آسیب ها از همين جا شروع ميشود.
مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور در همين ارتباط ادامه ميدهد :رسانهها بايد آزاد باشند تا بتوانند اطلاعرساني شفاف ،دقيق و كاملي به مردمشان ارائه كنند و در همهجاي دنيا، این یک اصل پذيرفته شده است . حضور احزاب در رسانهها ، اجازه اطلاع رسانی شفاف و صحیح و دقیق را سلب می کند. حزب اولين ناقص آزادي در یک رسانه ارتباط جمعی است، زیرا به رسانه ديكته ميكند كه چه كاري انجام دهد و از چه زاویهای به پدیدههای مختلف نگاه کند. بنابراين بر اساس شاخصهای قطعی ، رسانه حزبي را نباید در زمره رسانه ارتباط جمعي تلقی کرد.
وي همچنين به تقسيم بندي روزنامهها به حامي دولت و مخالف دولت انتقاد دارد و ميگويد:تقسيم بندي روزنامهها به حامي يا مخالف دولت غلط است. روزنامه كاركرد خودش را بايد داشته باشد. شان يك خبرنگار و يك رسانه فراتر از مناصب امور و موقعیتهای رسمی است و شاید به همین دلیل است که از رسانههای ارتباط جمعی به عنوان رکن چهارم یاد میشود. من فكر ميكنم بايد نگاههامان را بالاتر ببريم زيرا جايگاه رسانه آنقدر ممتاز است كه در قانون اساسي رسانه و خبرنگار جايگاهش بسیار فراتر از يك مقام سياسي قرار میگیرد ، آنجایی که مردم آزادی عمل را برای او تضمین کردهاند ولي فکر می کنم که در اين زمينه در حال درجا زدن و بعضا عقب گرد هستيم.
روزنامه نگاران زنداني برای اهداف قدرت طلبانه لباس روزنامهنگاری به تن کردند
جوانفكر همچنين در خصوص روزنامهنگاران زنداني نيز معتقد است: اشکال کار به اینجا برمیگردد که این افراد برای اهداف قدرت طلبانه لباس روزنامه نگاری به تن کردهاند و هم برای خود هم برای کشور و هم برای جامعه رسانهای مشکلاتی را بوجود آوردهاند. آنها سياسيوني هستند كه به دنبال كسب قدرت وارد عرصه رسانه شدند. بنابراین فکر میکنم که در نسبت دادن عنوان روزنامه نگار به آنها باید واقع گرا بود، زیرا این عنوان زیبنده کسانی است که درد مردم ، اسلام و انقلاب را دارند .
وي در عین حال معتقد است که با همین افراد هم باید با رافت اسلامی برخورد شود و از خطاها و اشتباهاتشان که به آنها اذعان هم کردهاند، گذشت شود. البته باید به حکم قاضی نیز احترام بگذاریم و اجازه ندهیم که حوزه اقتدار و استقلال او در تصمیمگیری و صدور رای آسیب ببیند. رهبري عزیز هم نظرشان اين است که اگر كساني دليل محكمي بر بازداشت آنها وجود ندارد سريعتر آزاد شوند. بايد این امر مطالبه شود و دستگاه مسوول و ذیربط نیز به آن عمل كند.
مشاور مطبوعاتي احمدينژاد با تاييد اين نكته كه روز خبرنگار امسال نسبت به سالهاي گذشته كمرنگ تر برگزار شد،يكي از دلايل آن را تغییر کابینه و مرحله گذار از دولت نهم به دولت دهم دانست و در عین حال تاکید کرد که در روز خبرنگار در مسافرت بود و نتوانست به عنوان مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور در این عرصه نقش خود را ایفا کند.
جوانفكر كه خود سالها در خبرگزاري ايرنا و به عنوان نماينده اين خبرگزاري در اسپانيا فعاليت ميكرد به علت خروجاش از ايرنا در زمان تصدي عبدالله ناصري اشاره ميكند و ميگويد:در زمان آقاي ناصري در ايرنا عليرغم احترامي كه براي ايشان قائل بودم به دليل اختلاف نظری که در ارتباط با اداره امور این سازمان داشتم ، از ايشان خواستم كه اجازه دهد تا برای خنثی نکردن نیروی یکدیگر بنده خارج از ايرنا باشم و ایشان هم پذیرفت.
گمشده جوانفكر در سال 82
جوانفكر در خصوص نحوه آشنايي خود با آقای احمدينژاد نيز ميگويد:بعد از خروج از ايرنا در سال 82 يكي از دوستان من را به آقاي احمدي نژاد در شهرداري تهران معرفي كرد و با ايشان آشنا شدم . برخلاف برخي شايعات من هيچ نسبت خاصي با آقای احمدي نژاد ندارم و از روز اولي كه با ايشان صحبت كردم و بعد به مرور شناخت بيشتري پيدا كردم به این نتیجه رسیدم که گمشده خودم را در حوزه مدیریتی پیدا کرده ام. جاي مديراني مثل احمدينژاد را براي اداره كشور خالي ميديدم هنوز هم فكر ميكنم كه كاش مثل ايشان در كشور ما زياد بودند و می شد از وجود آنها در بخشهای مختلف مدیریتی استفاده کرد.
وي با بيان اينكه در شهرداري هم مشاور مطبوعاتي آقای احمدينژاد بوده است در پاسخ به اين سوال كه آيا مشاور مطبوعاتي هر روز به رئيس جمهور مشاوره ميدهد،ميگويد: لزوما اينگونه نيست كه هر روز به ايشان مشاوره بدهيم. سعي ما اين است فضاي عمومي حاكم بر رسانههاي كشور را بسنجيم و كليتي از اين فضا را در مواقع ضرورت به ايشان منتقل كنیم.
در دولت خاتمي به جای نقد ”شوي“ نقد اجرا میشد
مشاور مطبوعاتي رئیس جمهور با رد بسته بودن فضاي رسانهاي در دوران دولت نهم ، ميگويد: اين هم يكي از ادعاهايي است كه هميشه مطرح بوده و آن را رسانههاي منتقد مطرح ميكردند. در دولت نهم فضاي نقد گسترده و بينظير بود. در دولت آقاي هاشمي كه اصلا نقد وجود نداشت و اجازه نقد هم کمتر داده ميشد و نسبت به نقد واكنشهاي تندي را شاهد بوديم. در دولت خاتمي هم به جای نقد ”شوي“ نقد اجرا میشد و جای نقد واقعی خالی بود.
وي ادامه مي دهد:در دولت آقای احمدي نژاد فضای آزاد و باز برای نقد وجود داشت، اما نقد واقعی و درست را شاهد نبودیم که این امر متاثر از رویکرد طیف قابل توجهی از رسانهها در مخالفت و ستیز با دولت بود. رسانههایی که در دولت آقای خاتمی با هدف حمایت از دولت ایشان بوجود آمدند و حتی قبل از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1384 نیز به صف آرایی در برابر آقای احمدی نژاد پرداختند در چهار سال دولت نهم به جای نقد اصولی ، شاهد تخریب ، توهین و تهمت علیه رئیسجمهور و سایر دولتمردان بودیم. علاوه بر این، نقدهای برآمده از جهت گیریهای مخالفت آمیز در برابر دولت، بر اظهارات و سخنان این و آن متمرکز بود که متضمن منافع خاصی برای مردم نیست.این نقدها باید شامل عملکردها میشد تا حاکی از پی جویی حقوق مردم و منافع کشور باشد.
جوانفكر در پاسخ به اين سوال كه آيا مديران دولت نهم نقدپذير بودند،ميگويد: اصالت با نقد پذيري نيست، بلکه اصالت با اين است كه فضاي نقد در جامعه وجود داشته باشد. هر نقدي هم میتوان مورد نقد قرار بگیرد یعنی پذیرفته یا رد شود بنابراین اصالت با خود نقد یا نقد پذیری نیست بلکه اصالت با آزادی نقد است . مهم اين است كه گوش شنوایی براي شنيدن نقد و زبان گويایی براي طرح نقد وجود داشته باشد. بعضي وقتها ممكن است گفته شود که پاسخ درخوري دریافت نمیکنیم كه اين اشكال تا حدودی در دولت نهم وجود داشت.
اين كه تعداد زيادي مطبوعات داشته باشیم شاخص پیشرفت رسانهای نيست
وي در خصوص مقايسه توسعه كيفي و كمي مطبوعات در دولتهاي خاتمي و احمدينژاد نيز معتقد است: در دوران خاتمي ما شاهد پيشرفت كمي بوديم اما بدون تردید پيشرفت كيفي اتفاق نیفتاده است. اين كه تعداد زيادي مطبوعات داشته باشیم یا یک نفر مجوز انتشار چندین روزنامه را داشته باشد ، شاخص پیشرفت رسانهای محسوب نمیشود. این كافي نيست و رشد كيفي یک شاخص اصلی است که در این زمینه ، با عقب ماندگی مواجه هستیم.
مصاحبه احمدينژاد با رسانههاي خارجي هدفمند است
مشاور مطبوعاتي رئيسجمهور در خصوص تمايل احمدي نژاد به مصاحبه با رسانه هاي خارجي، توضيح ميدهد: مصاحبه با رسانههاي خارجي هدفمند است، زيرا با انجام آن قصد پیجویی یک سیاست یا انتقال يك پيامي به برخی از مخاطبان یا تماس فکری با جامعه مخاطب برای خنثی کردن توطئه و طراحی دشمن را داریم و با اين اهداف است كه مصاحبهها انجام ميشود. البته انتخاب كننده ما هستيم و آنها متقاضي. در عین حال خلاء مصاحبه اختصاصي با مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی را ميپذيريم که این امر هم دلایل و منطق خودش را دارد. اين اشكال البته متوجه دولتهاي قبلي هم بوده است و مختص به آقای احمدي نژاد نيست و اميدواريم اين خلا در دولت دهم جبران شود تا علاوه بر مصاحبههاي اختصاصي رئیس جمهور محترم با صدا و سيما ، شاهد چنین گفت وگوهایی با مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی هم باشیم.
اصولگرايي دايره نيست
وي در خصوص كابينه دولت دهم و انتقاد برخي افراد از گسترده نبودن دايره اصولگرايي نزد آقای احمدينژاد براي انتخاب همكاران خود ميگويد: بحث اصولگرايي را بايد فراتر از یک طيف يا جناح سياسي ببينيم. اصولگرايي مفهومی است که حوزه گستردهای را دربر ميگيرد. اصولگرايي اصلا دايره نيست. کسانی که دم از دايره اصولگرایی می زنند یک مدار بسته ذهنی را برای خود ترسیم کردهاند که هیچکس دیگری جز خودشان و همفکرانشان به آن راه ندارند. در نگاه آقاي احمدينژاد اصلا چنين چيزي در حوزه اصولگرايي وجود ندارد. ما بسياري از فرهيختگان را داريم كه همه اصولگرا هستند حتي ميتوانند اصلاحطلب اصولگرا باشند كه ايرادي هم ندارد اما در آن دایره اصولگرایی ، هیچ جایی برای اینها تعریف نشده است.
دولت نهم،اصلاحطلبترين دولت پس از انقلاب
جوانفكر دولت اصولگرای نهم را، اصلاح طلبترين دولت دوران پس از انقلاب ميداند و میگوید: عملكرد دولت نهم اثبات کننده این حقیقت است که حرکتهای اصولی مهمی در جهت انجام اصلاحات و تحولات زیربنایی در كشور صورت گرفته است و این چیزی است که جایش در دولت آقای خاتمی که عنوان اصلاح طلب را برای خود انتخاب کرده بود ، دیده نشد. بنابراین نباید به "عنوانها" توجه کرد، بلکه باید "عملکردها و اقدامات" مورد سنجش قرار گیرد تا نسبت آنها با ادعاها وتابلوها روشن شود. بنابر این اصولگرايي به معنای قرار گرفتن در یک دايره بسته را قبول نداريم اما افرادي كه از سوی رئیس جمهور برای تصدی مناصب انتخاب شده اند قطعا اصولگرا هستند.
وي همچنين در خصوص شايعاتي كه در باره مديرعاملي ايرنا در پي استعفايش مطرح شده بود نيز ميگويد: فكر ميكنم براي يك سازمان خبري بايد فردي كه جوانتر از بنده باشد، انتخاب شود. افرادي كه سن و سالشان به بالاي 50 رسيده براي اين كار مناسب نيستند. خبرگزاري جمهوري اسلامي در دولت نهم سه مديرعامل عوض كرد. در صورتي كه اين سازمان نبايد اينگونه باشد و در مقطع فعلي تغيير مديريتي را در اين سازمان توصيه نميكنم و فردي كه اكنون مديريت آن را بر عهده دارد بايد اشكالاتش مورد نقد واقع شود و او نیز برای شنیدن نقدها گوشی شنوا و برای برطرف کردن ضعفها ، عزم جدی داشته باشد.
مشاور رئيس جمهور همچنين در خصوص بيانيه اخير جامعه اسلامي مهندسين كه به آقای احمدي نژاد تكرار سرنوشت بنيصدر را هشدار داده بود، ميگويد: هر كسي از نگاه خودش سعي ميكند به بررسي مسائل بپردازد و در عرصه سياست حرفي میزند و موضعی را اتخاذ میکند. اينگونه موارد را بايد جزو امتيازات جامعه آزاد ایران در نظر بگیریم و از همين زاويه با آن برخورد كنيم. باید اجازه دهیم که حساسيت نسبت به اين نوع حرفها فرآيند طبيعي خود را طي كند.
وي در پاسخ به اين سوال كه در انتخاب وزرا تا چه اندازه رايزني با مجلس براي احمدينژاد اهميت داشت، ميگويد: قانون اساسي ، سه قوه را مستقل از هم در نظر گرفته است و هيچكدام هم نبايد در امور ديگري دخالت كنند اين مناسبات باید کاملا شفاف و روشن انجام شود. قانونگذار هدف مشخصي را دنبال ميكرده است . از مناسبات شبهه انگیز و غیرشفاف میان قوا باید پرهیز شود و هر دستگاهی درچارچوب وظایف و اختیارات قانونی خود عمل کند.
برخي نمايندگان به خاطر برخوردار نشدن از یک امتیاز خاص، وزیران را در مجلس سوال پیچ ميكنند
وی دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصبهای زیر مجموعه دولت در استانهای مختلف را یک امر غیرقانونی دانست و گفت: سوابق امر در ادوار گذشته نشان میدهد که اگر یک وزیر در برابر فشار برخی از نمايندگان مجلس در زمینه عزل و نصب مدیران کل استانها یا استانداران، فرمانداران و بخشداران مقاومت میکرد، نمایندگان نیز در مجلس او را موردسوالات پیدرپی قرار می دادند تا جایی که او برای رهایی از این فشارها با آنها سازش میکرد و به این ترتیب انتقاد و سووال نمایندگان جای خود را به سکوت و بعضا تمجید و ستایش از عملکرد وزرا می داد. ما این نوع از تعامل را نمیپسندیم و آن را در شان مجلس و دولت نمی دانیم.
جوانفكر در همين زمينه ادامه ميدهد: رویکرد آقاي احمدينژاد در نحوه تعامل با مجلس مبتنی بر رعایت چارچوب های قانونی است. اين پسنديده نيست كه به دلیل برخوردار نشدن از یک سهم یا امتیاز خاص ، وزیران در مجلس سوال پیچ شوند و تحت فشار قرار گیرند و البته در دولت نهم شاهد انبوهی از سووالات و تذکرات نمایندگان محترم مجلس بودیم که امیدواریم در این دوره روابط قانونمند دولت و مجلس شکل مناسبتری داشته باشد.
كاركنان صداو سيما و تشويق به نفع احمدينژاد
مشاور احمدينژاد در بخش ديگري از اين گفتوگو به شبهاي مناظره احمدينژاد با رقباي انتخاباتي خود اشاره ميكند و وقتي در مقابل اين سوال قرار ميگيرد كه در پشت صحنه بر همراهان احمدي نژاد در دو مناظره(موسوي و كروبي) چه گذشت؟ميگويد: بحثهايي كه در آنجا مطرح شد ممكن بود دو طرف را به وجد بياورد. البته در مناظره آقای احمدی نژاد با آقای كروبي ، اين مساله بیشتر ديده ميشد.در مناظره با آقاي موسوي احساس میكردم که دو طرف سعی دارند وزانتي را از خودشان نشان دهند البته برخي ابراز احساسات مربوط به ناظران بر صحنه بودند و افرادي از بدنه صداو سيما در آنجا حضور داشتند که بیش از همه به نفع آقای احمدینژاد ، احساسات خود را بروز میدادند ولي در مناظره با آقاي كروبي نوع خاصي از تشويقها از اعضاي ستادها مشاهده ميشد.
جوانفكر در واكنش به اين سوال كه برخي معتقدند هدف احمدينژاد از ذكر نام هاشمي رفسنجاني در مناظره با موسوي اين بود كه مي خواست به مانند سال 84 از طريق دوگانه هاشمي-احمدينژاد راي بياورد، ميگويد:جامعه آزاد است و اينگونه اظهارنظرها وجود دارد و اشكالي هم ندارد. فكر نميكنم ضرورتي داشته باشد حتما در برابر اين اظهار نظرها موضع خاصی اتخاذ شود . ما باید از فضای پس از انتخابات عبور کنیم زیرا جامعه نيازمند آرامش و آغاز تلاشی دوباره برای سامان دادن به امور خود است و کارهای بر زمین مانده نیز باید به سرعت شروع شود و از این رو پرهیز از پاسخگویی به سخنانی که هدف از طرح آن ، ایجاد التهاب در جامعه است ، ضروری به نظر میرسد.
احمدينژاد به هاشمي رفسنجاني توهين نكرد
وي تصریح می کند که در مناظره احمدينژاد و موسوي توهيني به هاشمي رفسنجاني صورت نگرفت و در همين زمينه تاكيد ميكند:در آن مناظره شخص آقای هاشمي موردسئوال قرار نگرفت و رهبر عزیز انقلاب هم در نماز جمعه تصريح كردند كه فرزندان ايشان مورد سئوال قرار گرفتند. در اين زمينه اگر شبههاي وجود دارد، ميتوان از مجاري قانوني پيگيري كرد.
هاشمي رفسنجاني نتوانست از خود تدبير نشان دهد
جوانفكر در خصوص آينده سياسي هاشمي نيز ميگويد:شخصا اميدوارم آقاي هاشمي مسائلي را كه به وجود آمده با تدبير مديريت كند.ايشان فردي است كه رهبري تلاش كردند شخصيتشان حفظ شود و اين مهم بيشتر از تلاش رهبري، همت شخص هاشمي و تدبير و هوشمندي ايشان را طلب ميكند و بيشتر از آنچه كه تا به حال از ايشان ديديم باید تدبير نشان دهند. خواست رهبري هم همين است . ممكن است افرادي در كشور باشند و دستهايي هم در جريان باشد تا كدورت و سوءظنها را تشديد كنند و اينها را تبديل به كينه و عداوت كنند. بايد بر اين مسئله غلبه كنيم و هاشمي اين ظرفيت را دارد كه در اين فضا ، آسیبها افزایش نیابد.
مشاور مطبوعاتي احمدينژاد با بيان اينكه هاشمي رفسنجاني در خطبههاي نماز جمعه تهران نتوانست آن تدبير لازم را از خود نشان دهد،تاكيد ميكند:آقاي هاشمي در نماز جمعه نشان دادند كه هنوز در آن شرايطي كه لازم است، قرار نگرفته و آن تدبير لازم را به خرج نداده است. البته فكر ميكنم هنوز آن ظرفيت وجود دارد و ضمن اينكه براي عبور از اين فضا نيازمند اين هستيم كه پشت سر رهبري حركت كنيم. کساني که جلوتر از رهبري حركت ميكنند و تفسيرها و تعبيرهاي خود را از افراد و شرايط، ديكته ميكنند، نباید مجال تاثیرگذاری داده شود. باید به طور کامل نظر رهبري را عمل كنيم كه منافع ملي در گرو اين موضوع است. به نظرم در اين مدت كوتهفكريهاي سياسي به وجود آمد كه باعث شد شرايط ناخواستهاي در كشور بوجود آید اين كوتهفكريهاي سياسي بايد جاي خود را به تدبير و هوشمندی بدهد.
اظهارنظر اخير نماينده ولي فقيه در سپاه شكافها را بيشتر ميكند
وي در واكنش به اين گفته نماينده ولي فقيه در سپاه كه گفته بود ”هاشمي رفسنجاني بايد از تجربه آيتالله منتظري عبرت بگيرد“ اينگونه اظهارنظرها را موجب بيشتر شدن شكافهاي موجود در بدنه سياسي كشور ميداند و ميگويد:اين اظهارنظرهايي كه مطرح ميشود ممكن است شكافها و كدورتها را بيشتر كند. اينگونه اظهارنظرها به مصلحت جامعه نيست و به معناي پشت سر رهبري حركت كردن هم نيست اگر تابع ولايت هستيم بايد درك درستي هم از ولايت داشته باشيم. البته رهبري هم نكاتي را فرمودند و گفتند كه برخي نخبگان مردود شدند اين نكات غمانگيز هم در كشور وجود دار ولي با این وجود باید مراقبت کنیم که نظر رهبری عزیز ، در جامعه ملاک و مبنای عمل قرار گیرد.
محسني اژهاي بايد تغييرات مورد نظر رئيس جمهور در وزارات اطلاعات را مورد توجه قرار ميداد
در بخش ديگري از اين گفتوگو، علت بركناري محسني اژهاي را از مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور سوال ميكنيم كه وي ميگويد: آقاي اژهاي یک شخصیت متین، باوقار و بسیار قابل احترام هستند، اما انتظار میرفت که عملکرد وزارت تحت مدیریت ایشان نیز به اندازه خصوصیات شخصیتی ایشان دارای تلالو و درخشندگی میبود.
جوانفكر در واكنش به اين سوال كه آيا رئيسجمهور مي تواند درخصوص معاونان يك وزارتخانه هم دخالت كند، ميگويد: وزارت اطلاعات بخشي از دولت است و باید تابع سیاستهای دولت و نظرات ابراز شده از سوی رئیس جمهور باشد.اين امر جزو ميثاقنامهاي است كه میان رئیس جمهور و تک تک وزرا به امضاء رسیده است. بالاخره وزير اطلاعات بايد نظر رئيسجمهور را تامين كند، وقتي رئيسجمهور در مورد ضرورت انجام برخی تغییرات تذکر میدهد باید مورد توجه قرار گیرد که این امر در خصوص وزارت اطلاعات اتفاق نیفتاد و از سوی دیگر وزارت اطلاعات ميتوانست جلوي برخي از شرايط ناگوار اخیر را كه قابل پيش بيني بود بگيرد، زيرا كار وزارت اطلاعات همين است كه ارزيابي و پيشبيني كند و به هنگام به مسئولين هشدار بدهد که به نظر میرسد از اين موضوع غفلت شد. به هر حال بايد از آسيبها جلوگيري كرد. برخي آسيبها نبايد افزايش پيدا كند. افزايش آسيبها نشاندهنده ضعف مديريتي است.
مارادونا را رها کن غضنفر را بگیر
وي در پاسخ به اين سوال كه با توجه به اين موضوع كه عمر دولت نهم رو به پايان بود، آيا رئيس جمهور نميتوانست يك هفته آقاي اژهاي را تحمل كند،ميگويد: وحدت رويه، یکپارچگی و هماهنگی درونی در یک دولت ، اصل و اساس است و همه اعضای کابینه باید خود را به آن ملزم و متعهد احساس کنند.دولت به مثابه تيم فوتبال است که همه بازيكنان بايد از دستورات مربي خود تبعیت کنند، اگر قرار باشد هر كسی حرف خود را بزند و هرجوری که خودش تشخیص داد عمل کند، آن تیم هيچ وقت به هدف نميرسد و در آن صورت می گویند مارادونا را رها کن غضنفر را بگیر. به هر حال مربي حق دارد در هر لحظه و حتی در ثانیه های پایانی ، یک بازيكن خود را عوض كند و هیچکس همه به او در این زمینه اشکال وارد نمی کند.
رهبري در بركناري وزرا دخالت نميكنند
جوانفكر در واكنش به اين سوال كه وزير اطلاعات و برخي از وزرا با نظر رهبري انتخاب ميشوند آيا در بركناري محسني اژهاي هم نظر رهبري بر بركناري ايشان بود،تاكيد ميكند: بركناري وزرا جزو اختيارات رئيس جمهور است و رهبري هم دخالت نميكنند.رهبري با دستگاهها و مقامات در چارچوب قوانين تعامل ميكند اين از خصوصيات بارز رهبري است ايشان اختيارات كسي را در چارچوب قانون نقض نميكنند مگر اينكه ضرورتي و فوریتی ايجاد شود.
احمدينژاد از نامه رهبري در خصوص مشايي اطلاع داشت
وي با بيان اينكه نامه رهبري در خصوص بركناري مشايي ارشادي بود،در خصوص اطلاع رئیس جمهور از اين نامه ميگويد: آقای احمدي نژاد از اين نامه اطلاع داشت ولي معتقديم كه نظر رهبري هرگاه به رئيس جمهور ابلاغ شود به طور قطع اجرا خواهد شد ولي این ابلاغ رسانهاي نشده بود. بين رهبري و رئيسجمهور یک فضاي كاري اختصاصی وجود دارد. نامهاي در بسته آمده بود و توافق شده بود که نظر ایشان در یک چارچوب مشخص اجرایی شود. مثلا ميتوانست اينگونه باشد كه آقای مشايي در دولت نهم معاون اول است در دولت دهم معاون اول نباشد.
رهبري نميخواست نامه مربوط به مشايي علني شود
مشاور مطبوعاتي احمدي نژاد با بيان اينكه رهبري نميخواستند اين نامه علني شود، معتقد است : رهبري نامه را خصوصي به آقای احمدي نژاد دادند و كساني كه اين نامه را علني كردند در صدد تضعیف رئيس جمهور بودند وگرنه چه دليلي داشت كه نامه خصوصي به رئيسجمهور را ديگران علني كنند؟ اين بحث نبايد منعكس ميشد. دخالت در مسائل بين رهبري و رئيسجمهور ، کار اشتباهی بود که نباید انجام می شد.
ابوترابي مسئول انتشار نظرات رهبري نيست
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا آقاي ابوترابيفرد كه خبر اين نامه را به رسانهها اعلام كرد، در صدد تضعیف اقتدار رئيس جمهور بود،ميگويد: آقاي ابوترابي مسئول انتشار نظرات رهبري نيست و دلیل این کاررا باید از خود ایشان جویا شوید. وقتي نامه رسما منتشر شد آقاي مشايي هم تبعیت پذیری خود را از ولایت نشان داد و بلافاصله استعفای خود را به رئیس جمهور تقدیم کرد.
رهبري چندين بار از هاشمي رفسنجاني خواستند كه كرباسچي را بركنار كند
جوانفكر در خصوص جواب آقای احمدينژاد به نامه رهبري كه در آن به اصل 57 قانون اساسي اشاره شده بود نيز ميگويد: به ياد دارم كه در دوران آقاي هاشمي، رهبري چندين بار رسما از ايشان خواستند كه كرباسچي را از شهرداري تهران بركنار كنند اما ايشان گوش نكردند در نامه آقاي احمدينژاد به رهبري و استناد به اصل 57 قانون اساسی ، این هدف دنبال می شد که دستور رهبري عین قانون است و بايد اجرا شود و اين پايهاي شد براي آينده كه اگر رهبري نظري دادند باید به عنوان قانون ملاک عمل و اجرا قرار گیرد.
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا رئيسجمهور حساسيت جامعه نسبت به مشايي را نميدانست كه ايشان را انتخاب كرد، گفت: اين حساسيت وجود دارد، ولي رئيسجمهور نبايد تحت تاثير حساسيتها ، موجآفرينيها و جريانسازيها تصميم گيری کند زیرا در این صورت کشور مانند امواج دریا پیوسته در حال جا به جا شدن و این طرف و آن طرف رفتن خواهد بود.
رهبري در دلجويي از مشايي سخنراني كردند
جوانفكر معتقد است: رهبري در دلجويي از مشايي سخنراني كردند و گفتند كه حتي با دشمن خود حق نداريم با بيعدالتي برخورد كنيم چه برسد به مشايي. البته رهبري گفتند که آقای مشایی بنا به برخی مصلحت ها معاون اول نباشد ولي نگفتند كه در ديگر مسئوليتها شايستگي ندارد.
وي با تاكيد بر اينكه رهبري نميخواستند كه کنار رفتن آقای مشایی از این مسوولیت موجب تضعیف اقتدار رئیس جمهور شود،مي گويد: شاهد اين مساله هم اين است كه دفتر رهبری شش روز در مقابل اين نامه سكوت كرد.
مشاور احمدي نژاد با رد اين موضوع كه سكوت رهبري به اين دليل بود كه براي احمدينژاد مهلتي در نظر گرفته شود،تاكيد ميكند:بين رهبري و رئيسجمهور چنين فضايي نيست اين دولت تابع نظر محض رهبري است. رهبري هم مايل نبودند اين اتفاق بهگونهاي باشد كه رئيسجمهور آسيب ببيند.دوستان بايد بدانند كه نهتنها رئيسجمهور نبايد تحت فشار باشد، بلكه رهبري هم نبايد زير فشار باشد. ايستادگي آقای احمدي نژاد حامل این پیام بود که حتي رهبري نیز نباید تحت فشار قرار بگيرند. اين درسي بود كه ديگر رهبري را تحت فشار قرار ندهند.
رئيس جمهور بارها از صفار هرندي انتقاد كرده بود
وي با رد شايعه مربوط به ممنوع التصویر شدن آقای مشايي ، در خصوص دليل جدايي صفار هرندي از دولت نيز ميگويد: آقاي صفار هرندي برکنار نشدند. رئيس جمهور بارها از ایشان انتقاد كرده بودند و ايشان بهتر از اينها ميتوانست كار كند و انتظار می رفت که از فرصتها استفاده بهتری به عمل می آمد . البته ایشان زحمات زیادی کشیدند که در جای خود باید ارزش گذاری شود، اما انتظارات واقعی از آقای صفار بسیار بیشتر بود.
جوانفكر در پايان گفت وگوي در خصوص برخي چهره ها اينگونه اظهار نظر كرد: مايكل جكسون: کسی که سیاه از دنیا رفت ، داريوش مهرجویی : کارگردان مشهور سینما ،محمد قوچاني= اي كاش قلمش در خدمت احزاب نبود ،رحيممشايي:كسي كه در حقش ظلم شد، محسنياژهاي: قابل احترام ،سعيد حجاريان:او یک جانباز نیست ،عطريانفر= سرنوشت او میتوانست بهتر از این باشد
محمود احمدينژاد= گمشدهاي كه او را دير يافتم ،سيدمحمد خاتمي= كاش ميتوانستم او را دوست داشته باشم ،اعظم طالقاني= نصيحتهاي پدر
فاطمه رجبي= او تنها مرد حامي دولت نهم نبود، محمد باقر قاليباف: در رویای ریاست جمهوری ،سردار صفوي: سبز ،آبی ،بور