|
ایرنا: فيلم ديدن در فضاي جشنوارهاي يا اکران خصوصي هيچ حسني نداشته باشد يک ويژگي مهم دارد آن هم اين است که بيننده ميتواند در فضايي آرام و منطقي فيلم ببيند.
تاکيد ميشود آرام و منطقي؛ آرام از اين باب که نه صداي خش خش پوشش انواع خوراکيها به گوشات ميرسد و نه صداي مردماني که دائما در حال صحبت کردنند آنهم نه به پچ پچ بلکه به همان بلندايي که در هر جاي ديگري ممکن است با هم به گفتگو بنشينند و از سويي ديگر درباره هر چيزي صحبت ميکنند جز فيلمي که به تماشاي آن نشستهاند.
و اما منطقي از اين جهت که در مجالي غير از جشنوارهها و اکرانهاي خصوصي که در آنها مخاطب خاص با انتخاب خود به ديدن فيلمها مينشيند، اگر شما قصد ديدن فيلم در سينما داشته باشيد با اين مساله روبه رو هستيد که سالن سينما براي برخي از تماشاگران – همان برخي که متاسفانه روزبه روز تعدادشان بيشتر ميشود و به زودي به اکثريت ميپيوندند – به هيچ عنوان فرصت و مکاني براي فيلم ديدن نيست بلکه خلوتي است که به بهانه آن ميتوانند ساعتي چند دور هم باشند و بگويند و بخندند.
در خاطراتي که قديمي ها از برخورد ايرانيان با پديده کاملا غربي سينما تعريف ميشود همه ما بارها و بارها شنونده اين تعاريف بودهايم که در آن سالهاي دور مردم به دليل رويارويي با پديدهاي که کاملا با آن غريبه بودند نوع برخورد درست با آن را نمي دانستند و خيليها فرقي بين پارک رفتن با سينما رفتن را نميدانسته و با همان تشکيلاتي که براي چند ساعت نشستن در پارک با خانواده نياز بود به سينما مي آمدند، بلند بلند حرف ميزدند، ميخنديدند، سوت ميزدند و خلاصه فضاي سالن سينما با هياهو بيشتر عجين بوده است تا آرامش ولي از آنجا که هر پديدهاي به مرور که در جامعه جديد بيشتر جا ميافتد فرهنگ استفاده از آن هم ايجاد و نهادينه ميشود اين اتفاق در مورد فرهنگ فيلم ديدن در سالن سينما هم به مرور در ايران در حال شکلگيري و اجرا بود.
همه ما خاطراتي از دهه 60 و اوايل دهه 70 را به خاطر داريم که سالن هاي سينما ميزبان خيل عظيم مشتاقان به هنر هفتم بود که رنج صفهاي طولاني را به جان ميخريدند و گرچه آن روزها کيفيت فني سالنها به خوبي اين روزها نبود ولي مخاطبان سينما داشتند ياد ميگرفتند که سالن تاريک سينما فرصتي است براي فيلم ديدن و تفکر و تجزيه و تحليل آنچه بر پرده نقش بسته است و اگر به هر دليلي فيلم به نمايش درآمده به مذاق مخاطب خوش نميآيد اختيار ترک سالن با اوست نه اينکه حضور اجباري او با مختل کردن فضاي ديدن فيلم براي ديگران باشد.
همانطور که در طول سالها به دلايل عديده کليت سينما ضعيف و ضعيفتر شد و اکران فيلمهاي بيکيفيت مخاطبان فرهيخته و حرفهاي سينما را از فيلم ديدن در سالن سينما دلزده کرد، روز به روز بيش از روز گذشته افرادي که سينما رفتن را تنها خلوتي دوستانه ميدانستند جاي مخاطبان حرفهاي را گرفتند و معدود تماشاگراني هم که به واقع به قصد فيلم ديدن به سينما آمده بودند هم آنقدر در اقليت قرار گرفتند که اگر اعتراضي هم از سوي آنها براي رعايت سکوت اعلام ميشد، تمسخر ديگران را به همراه داشت.
در حال حاضر به جز در مورد فيلمهايي که به دليل ساختار خاص آنها مخاطب خاص را پوشش ميدهند و سالن سينماهاي نمايش دهنده آنها خود به خود خلوت و ساکت است و تماشاگران اين فيلمها هم قاعده فيلم ديدن را بلدند، در موارد ديگر شما کمتر فرصتي را تجربه ميکنيد که در آن موفق شويد در فضايي آرام و منطقي به تماشاي فيلم انتخابي خود بپردازيد.
آنچه اشاره شد مشکلي است که سالهاست دامن فرهنگ سينما رفتن در ايران را گرفته است و شواهد و قرائن هم حاکي از آن است که اين شرايط روند بهتر شدن طي نميکند و اين شرايط را گريزي نيست مگر به فرهنگسازي بپردازيم.
مخاطبان سينما به هر دليلي که به سالن ميآيند بايد بدانند افرادي در کنار آنها حضور دارند که ميخواهند در سکوت و آرامش فيلم ببينند و اين حقي است که براي هر فرد حاضر در سالن سينما محفوظ است. سينما همانطور که به فيلم و سالن خوب نيازمند است به تماشاگر خوب هم نياز دارد.
تماشاگر خوب کسي است که اگر به سينما ميرود قواعد فيلم ديدن و در سالن سينما نشستن را رعايت ميکند حال آموزش و تبليغ اين قواعد برعهده مسئولان فرهنگي کشور است. به نظر نگارنده پخش تيزرهاي آموزشي پيش از نمايش فيلمها و همچنين همت رسانه ملي در ساخت و پخش برنامههايي که به نقد و بررسي مساله ذکر شده در اين مقال ميپردازد، به مرور و تا حدي ميتواند به رفع اين مشکل کمک کند.
از سويي ديگر اگر سينماي ما با بازگشت به دوران اوج خود بارديگر فيلمهاي ارزشمند خود را در سالنهاي استاندارد تقديم مخاطبان خود کند، بار ديگر تماشاگران حرفهاي با سينما آشتي خواهند کرد و با حضور حداکثري آنها فرهنگ و آداب فيلم ديدن در سالن سينما هم رواج مييابد.