کد خبر: ۸۵۹۳۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۸ - ۰۵ مهر ۱۳۸۸
خبر: این روزها در یکی از کوچه‌های باریک جنوب شهر، گروهی از معماران و کارگران در حال بازسازی خانه‌ای هستند که با تابلوی خانه مدرس تزیین شده است اما سیدمحسن مدرس نوه آیت‌الله مدرس در گفت‌وگو با خبر تأکید می‌کند که این خانه، ربطی به پدربزرگ وی ندارد و متعلق به خانواده مشهور کتابچی است. این اتفاق یاد‌آور آن چیزی است که در سال 1382 رخ داد. در آن سال نیز سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، باز‌سازی خانه نصیرالدوله را به نام خانه مدرس آغاز می‌کرد.

شش سال پیش تابلوی خانه مدرس با آرم سازمان میراث فرهنگی در انتهای کوچه حاج عیسی (مدرس کنونی) به چشم می‌آمد. این روزها شهرداری تهران تابلوی بازسازی را در خانه‌ای اوایل همین کوچه نصب کرده است. ماجرا چیست؟ آیا خانه آیت‌الله مدرس قرار است هر چند سال یک بار جابه‌جا شود؟ هیچ‌کدام از این خانه‌ها متعلق به آیت‌الله مدرس نبوده است. خانه انتهای کوچه متعلق به فردی به نام نصیرالدوله بود و خانه ابتدایی نیز متعلق به خاندان کتابچی است. خانه واقعی آیت‌الله مدرس، یک کاشی بعد از خانه کتابیچی‌ها قرار دارد.

اگر این دو خانه متعلق به مدرس نیست، پس چطور آنها را بازسازی می‌کنند؟
این همان سؤالی است که خانواده آیت‌الله مدرس از شهرداری و سازمان میراث فرهنگی دارند. سال 1382 که مجلس شورای اسلامی وقت، سالروز شهادت مدرس را به عنوان روز مجلس تصویب کرد، بودجه‌ای معادل یک میلیارد و صد میلیون تومان نیز برای حفظ و بازسازی منزل آقا به عنوان پایگاه عدالت تصویب کردند. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که این بودجه را در اختیار داشت، بدون آنکه خانواده مدرس را در جریان بگذارد، خانه‌ای در انتهای کوچه حاج‌عیسی را خریداری و شروع به بازسازی آن کرد. این خانه متعلق به نصیرالدوله پدر وزیر فرهنگ و صنایع مستظرفه رضاشاه بود. مجلس از این اقدام سازمان میراث فرهنگی به دادگاه کارکنان دولت شکایت کرد که هنوز پرونده آن مفتوح است.

خانه نصیرالدوله از زیبایی و قدمت تاریخی برخوردار است و می‌توان آن را بازسازی کرد ولی نه به نام خانه مدرس.

چند هفته پیش متوجه شدم که این بار معاونت زیباسازی شهرداری تهران در حال بازسازی خانه مرحوم کتابچی است. اینجانب به دلیل آنکه در خانه واقعی آیت‌الله مدرس به دنیا آمده‌ام، آن را به خوبی می‌شناسم و در تماسی که مدیریت بافت تاریخی شهرداری منطقه 12 با من داشت، اطلاعات لازم را در اختیار آنها قرار دادم.

پس تکلیف منزل واقعی چه شده است؟
این منزل که در مجاورت منزل کتابچی‌هاست، اکنون در اختیار شهرداری منطقه 12 قرار دارد و در آنجا مشغول ساخت و ساز ساختمانی جدید با عنوان سرای مدرس هستند. شهرداری منطقه 12 نیز به تذکرات خانواده مدرس در این زمینه بی‌اعتنایی می‌کند.

آیت‌الله مدرس از چه زمانی در این خانه ساکن شدند؟
در دوره جنگ جهانی اول و حدفاصل فترت مجلس، ایشان به همراه جمعی از علما و فعالان سیاسی به عثمانی مراجعت کردند. پس از بازگشت، صندوق مجلس حقوق معوقه دو سال‌ونیم ایشان و بقیه وکلا را پرداخت کرد.

شهید مدرس با این پول سه باب خانه مجاور هم در کوچه میرزاعیسی را خریداری می‌کند و با کمی قرض کردن، آنها را تعمیر می‌کند. سپس دو خانه را می‌فروشد و خانه کنونی را برای سکونت خود و خانواده انتخاب می‌کند.

این خانه بعد از شهادت ایشان چه سرنوشتی پیدا کرد؟
اواخر حیات ایشان این خانه در اختیار پدر من دکتر سیدعبدالباقی مدرس قرار داشت. عمو و عمه‌های من آن روزها در اصفهان و شهرضا زندگی می‌کردند و آقا هم در خواف تبعید بودند. پدر من چون در دانشکده طب درس می‌خواند، در تهران باقی مانده بود. آیت‌الله مدرس این خانه را مطابق سندی که وجود دارد به پدر من مصالحه شرعی کرد. پدر من نیز این خانه را در سال 1322 فروخت.

آیا آیت‌الله مدرس فقط همین خانه را در تهران داشتند؟
در تهران خانه دیگری نداشتند ولی در روستای اسفمه در مسیر اصفهان - شهررضا خانه‌ای متعلق به ایشان وجود داشت که اکنون بازسازی شده است. معصومه خانم همسر آیت‌الله مدرس اهل این ده بودند. در روستای خیرآباد اصفهان نیز دو قلعه وجود دارد که خشت اول بنای آن را آقای مدرس با دست‌های خودشان گذاشتند. این قلعه‌ها برای سکونت رعیت‌های آن روستا و نگهداری احشام آنها ساخته شد. البته سند این دو قلعه به نام فرزندان وی یعنی سیدعبدالباقی مدرس و سیداسماعیل مدرس‌زاده صادر شده است.

چرا فامیلی پدر و عموی شما فرق دارد؟
زمانی که نام خانوادگی انتخاب می‌شد، هر کدام فامیلی خودشان را انتخاب کردند. برادر کوچک آقای مدرس هم نام فامیلی مدرس اسفهی را برگزید. فامیلی فرزندان پدر من نیز مدرس شد.

آقای مدرس در کاشمر و نزدیک مقبره کنونی خانه‌ای نداشت؟
محل تبعید ایشان قلعه خواف در مرز ایران و افغانستان بود نه کاشمر. ایشان در یکی از اتاق‌های این قلعه 9 سال زندانی بودند و دو مأمور محافظ داشتند.

حسن سلوک با اهالی و آموزش آنها، همچنین برخی ملاقات‌ها و نامه‌نگاری‌های ایشان، حکومت وقت را به هراس افکند و شبانه ایشان را از خواف به مشهد و سپس کاشمر منتقل کردند و پس از چند روز ایشان را در این شهر به شهادت رساندند.

خانه آقای مدرس در خیابان میرزاعیسی چگونه بود؟
چون ملاقات کننده‌های زیادی از اقشار مختلف به دیدار وی می‌آمدند، ایشان در وسط اتاق می‌نشست و همه دور اتاق می‌نشستند تا کسی نتواند بگوید من نزدیک مدرس نشستم.

این ساختمان دو طبقه بود. در اندرونی 5 اتاق داشت. پاشیل، آب‌انبار، آشپزخانه، حوضخانه و ایوان، چند انباری و یک اتاق بیرونی بزرگ در طبقه دوم این ساختمان قرار داشت. دو اتاق هم در بیرونی این ساختمان بود که مراجعه کنندگان شهرستانی و نوکر آقای مدرس به نام عمواوغلی در آن سکنی داشتند.

مطمئن هستید که این خانه، همان خانه‌ای است که تخریب شده است؟
بله، من تنها عضو خانواده مدرس هستم که در آن خانه به دنیا آمده و اکنون در قید حیات هستم. خواهر کوچکتر من هم در همین خانه متولد شده است. البته تعداد دیگری از نوه‌های ایشان نیز در همین خانه متولد شده‌اند که اکنون در قید حیات نیستند. برای این خانه صلحنامه‌ای به خط آقای مدرس وجود دارد. من با این که تمام عکس‌ها و اسناد مربوط به ایشان را به سازمان اسناد ملی تحویل دادم، اصل این سند را در اختیار دارم که آن را برای تصویربرداری در اختیار شما قرار می‌دهم. من در خانه آقابزرگ خاطرات زیادی دارم و محال است آن را فراموش کنم.

خانه سردار ملی در تبریز را به عنوان خانه مشروطه تبریز بازسازی کردند. با توجه به اینکه شهید مدرس یکی از مشروطه‌خواهان جدی بود، به نظر شما مناسب نیست خانه ایشان را به نام خانه مشروطه بازسازی کنند؟
ایشان در صدر مشروطه مشغول تحصیل در نجف بودند و به همین دلیل نقش مستقیمی در حوادث ایران نداشتند. البته همواره از موافقان مشروطه و مخالفان استبداد بودند. در زمانی هم که به عنوان نماینده تراز اول در مجلس بر دینی بودن قوانین نظارت کردند، همین نگاه را داشتند.

اگر می‌خواهند در تهران منزلی را به نام خانه مشروطه بسازند، بهترین جا خانه «اتابک» در حوالی میدان شهداست. هر چند امیدوارم خانه فرد دیگری را به نام خانه اتابک نخرند.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"