|
روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز خود تحت عنوان «محاکمه در خيابان حکايت امروز ماست» به قلم فضل الله ياري نوشت:
آخرين فيلم «مسعود کيميايي» عنوان «محاکمه در خيابان» را برخود دارد. ستون سرمقاله يک روزنامه البته جايي براي نقد فيلم سينمايي نيست. ولي در اين نوشتار تلاش مي شود مشابهت هاي شکلي و محتوايي اين فيلم کارگردان مطرح سينماي ايران با شرايط روز جامعه بررسي شود.
1-عنوان فيلم به تنهايي مي تواند کنايه اي باشد به وضعيت خاص حاکم بر فضاي عمومي کشور، عنواني که در بردارنده دو واژه است که قاعدتا ارتباطي با هم ندارند «محاکمه» و «خيابان». محاکمه از هر منظري که نگاه شود جايش در خيابان نيست. اين عنواني که کيميايي بر فيلم آخر خود نهاده است روايتي است از حوادث کشور ما که البته پس از انتخابات شديدتر شده است. از محاکمات
2-فيلمبرداري فيلم «سياه و سفيد» است. همان نگاهي که بر جامعه حاکم است. مثل عينکي دودي که بر چشم زده ايم. جامعه، افراد و اتفاقات را فقط به دو رنگ سياه و سفيد مي بينيم و طبيعي است که هر آنچه ما مي پسنديم سفيد است و هر آنچه که دلخواه ما نيست سياه. رنگي در اين ميانه وجود ندارد. طيف هاي ميان اين دو رنگ را از نگاه خود حذف کرده ايم.
4-بخش هاي زيادي از فيلم در خيابان مي گذرد. خيابان هاي شلوغ و پررفت و آمد و صداي بوق ممتد و فرياد راننده هايي که همه عجله دارند زودتر به مقصد برسند و راننده هايي که حوصله ندارند در ميان خطوط حرکت کنند. چراغ راهنما را فقط سبز مي خواهند (يا فقط سبز مي بينند). همان اتفاقي که در خيابان هاي شلوغ سياست ما در حال رخ دادن است. رانندگاني که فرمان حزب يا دستگاهي را در اختيار دارند و قوانين آن را مي بينند که خود مي خواهند. خطوط قرمز راتنها
5-اين فيلم شبيه ترين ساخته کيميايي به دوران حال حاضر ماست. کارگردان اگر نوستالژي خاص خود را دنبال مي کند و از درون تهران فعلي آدم هاي دهه هاي گذشته خود را به تصوير مي کشد اما کليت ماجرا، مخاطب آشنا به مسائل اجتماعي و سياسي امروز را درگير مي کند تا خودش را، اطرافش را و جامعه سياسي اش را در فيلم مسعود کيميايي ببينيد و زماني که از سالن تاريک سينما بيرون مي آيد سربجنباند «محاکمه در خيابان» حکايت امروز ماست.