x
کد خبر: ۹۱۱۶۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۷ - ۰۹ آذر ۱۳۸۸

مردي که با ضربات متعدد چاقو و چماق برادرش را به قتل رسانده بود عشق به دخترعمو را انگيزه اين قتل عنوان کرد.

به گزارش اعتماد يک سال پيش ماموران پليس شهرستان فسا جسد مرد جواني را که زير يک پل رها شده بود پيدا کردند. با انتقال جسد به پزشکي قانوني تحقيقات در مورد هويت مقتول و آنچه باعث قتل وي شده بود آغاز و پليس متوجه شد مقتول که جواد نام دارد چند ماه قبل از اين حادثه ازدواج کرده بود.

ماموران براي پيدا کردن سرنخي از عامل اين قتل اعضاي خانواده او را مورد بازجويي قرار دادند. مادر اين پسر گفت؛ جواد با کسي دشمني نداشت. البته مدتي بود با جعفر برادرش اختلاف پيدا کرده بود اما اختلاف آنها آنقدر نبود که منجر به قتل شود. تحقيقات پليس فاش کرد روز حادثه جواد به همراه برادرش جعفر براي انجام کاري بيرون رفته بود. بنابراين جعفر مورد بازجويي قرار گرفت. وي گفت؛ من به اتفاق برادرم بيرون رفتم اما بعد از مدتي از هم جدا شديم. من نمي دانم چه کسي برادرم را به قتل رسانده است. اين ادعا در حالي مطرح شد که لکه هاي خون روي پيراهن جعفر گفته هاي او را بي اعتبار مي کرد.

اين لکه ها نشان مي داد جعفر با کسي درگير شده و از آنجايي که اين مرد روز حادثه با برادرش بود به عنوان مظنون پرونده دستگير شد. جعفر بعد از چندين جلسه بازجويي دچار تناقض گويي شد و سرانجام لب به اعتراف گشود. وي گفت؛ چندين سال بود که عاشق دخترعمويم هما شده بودم.

آنقدر در عشق او فرو رفته بودم که فکر مي کردم اگر زندگي ام با او سر نگيرد هرگز به خوشبختي نمي رسم. اين موضوع را با خانواده ام درميان گذاشتم و گفتم مي خواهم با هما ازدواج کنم. آنها قبول نکردند. خانواده ام اصلاً به حرف هاي من توجهي نمي کردند. من همچنان عاشق هما بودم و دنبال راهي مي گشتم تا بتوانم از او خواستگاري کنم تا اينکه متوجه شدم موضوع چيز ديگري است؛ خانواده ام هما را براي برادرم در نظر گرفته بودند. اصرار کردم اين کار را نکنند. قبول نکردند و سرانجام بعد از انجام مراسم هاي مرسوم هما به عقد برادرم درآمد.

متهم ادامه داد؛ من هر روز بيشتر عاشق هما مي شدم. ازدواج او و برادرم هم نتوانست چيزي را تغيير دهد تا اينکه من از برادرم خواستم بيرون بيايد و با هم صحبت کنيم. به جواد گفتم بهتر است همسرش را طلاق دهد تا من با او ازدواج کنم. اما او به حرفم توجهي نکرد و با تندخويي با من برخورد کرد. هر چه برايش توضيح دادم چه اتفاقاتي افتاده است حرفم را قبول نمي کرد و جواب سر بالا مي داد. آنقدر عصبي شدم که کنترل خودم را از دست دادم. اول چند ضربه چاقو به او زدم و بعد با چماق و سنگ به جانش افتادم.

آنقدر جواد را زدم که غرق در خون شد و روي زمين افتاد. يک دفعه به خودم آمدم و ديدم او مرده است. چاره يي به جز اينکه جسد را زير پل رها کنم، نداشتم. به خانه رفتم و لباس هايم را عوض کردم. فرداي آن روز جسد برادرم توسط پليس کشف شد. بعد از پايان تحقيقات، کيفرخواست صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه 5 دادگاه کيفري استان فارس فرستاده شد. روز محاکمه، جعفر يک بار ديگر گفته هايش را تکرار کرد و از پدر و مادرش خواست او را ببخشند. اکنون هيات قضات اين شعبه براي تصميم گيري در مورد پرونده وارد شور شده اند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"