کد خبر: ۹۲۷۶۰
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۵ - ۲۷ آذر ۱۳۸۸
جام جم آنلاين: دسامبر سال 2001 ميلادي و به فاصله اندكي پس از تهاجم ارتش ايالات‌متحده به افغانستان بود كه گروهي از كماندوهاي ارتش آمريكا موفق شدند اسامه ‌بن‌لادن، رهبر القاعده و تعدادي از نزديكان او را در كوهستان‌هاي تورابورا‌ در جنوب شرق اين كشور تحت محاصره درآورند.

چند روز بعد بن‌لادن در امنيت كامل از اين منطقه كوهستاني عبور كرد و به سلامت وارد قلمرو پاكستان شد. افشاي اين مساله كه نيروهاي آمريكايي به بن‌لادن و همراهانش اجازه دادند از حلقه محاصره آنها گريخته و به افغانستان برود اكنون به يكي از سوژه‌هاي داغ رسانه‌‌اي در اين كشور تبديل شده است.

نخستين ساعات بامداد 17 اكتبر سال 2001 ميلادي بود كههواپيماهاي آمريكايي شروع به بمباران پايگاه‌هاي آموزشي و پناهگاه‌هاي القاعده در قلمرو تحت حاكميت طالبان در سراسر افغانستان كردند.

از نگاه زمامداران وقت آمريكا، القاعده گروهي بود كه مهاجميني را كمتر از يك ماه قبل براي انجام حملات يازدهم سپتامبر به برج‌هاي تجارت جهاني در نيويورك و مقر مركزي پنتاگون در ايالت ويرجينيا اعزام كرده بود و رژيم‌ طالبان هم حاكميتي ياغي بود كه به رهبران القاعده پناه داده بود. با آغاز حملات آمريكا رهبران القاعده و طالبان فرار را برقرار ترجيح دادند. به نظر مي‌رسيد خواب جورج بوش، رئيس‌جمهور وقت آمريكا كه از علاقه‌مندي به يافتن «زنده يا مرده» بن‌لادن گفته بود در آستانه تعبير شدن قرار گرفته است.

سه ماه بعد از آن مقامات آمريكايي انتصاب حامد كرزي به عنوان رهبر جديد افغانستان كه از نظر آنان توفيقي حائز اهميت و دامنه‌دار بود را جشن گرفتند. گمان مي‌رفت جنگ افغانستان نبردي سريع براي دستيابي به اهدافي از پيش تعيين شده باشد: «سرنگوني حاكميت طالبان، نابودي القاعده و دستگيري يا قتل بن‌لادن و ساير رهبران ارشد القاعده.»

تلفيقي از حملات هوايي، فعاليت تيم‌هاي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (CIA) و واحدهاي ويژه ارتش و متحدان محلي موجب شد طالبان به سادگي از قدرت ساقط شده، القاعده از بهشت امني كه پيدا كرده بود، رانده شود و آمريكايي‌ها با حداقل تلفات به اهداف خود دست پيدا كنند.

با اين حال حتي در آن روزهاي اوج هم يك نقطه تاريك وجود داشت: «آمريكاييها در يافتن بن‌لادن و كشتن يا اسارت او ناكام مانده بودند.»

مشكل اين بود كه صرفا با راندن بن‌لادن از ميدان جنگ افغانستان نبرد جهاني افراطيون به نقطه پايان خود نرسيد و ناكامي در تكميل ماموريت افغانستان با كشتن بن‌لادن اكنون به فرصتي سوخته مي‌ماند كه تمامي روند تحولات بعد از آن در افغانستان و در عرصه جهاني مبارزه با تروريسم را تحت‌الشعاع قرار داد. بدتر آن كه اين ناكامي و تبعات آن قابل پيشگيري بود. قبل از آن كه ماه دسامبر سال 2009 از راه برسد دنياي بن‌لادن به غارهايي تنگ و تاريك و تونل‌هاي بين آنها در منطقه كوهستاني شرق افغانستان موسوم به تورابورا محدوده شده بود.

بن‌لادن كه در يكي از دور افتاده‌‌ترين مناطق زمين به همراه چند صد تن از مردانش به دام افتاده بود هر روز هدف 100 حمله هوايي قرار مي‌گرفت. هر يك از بمب‌هاي 7500 كيلوگرمي كه به قدري بزرگ است كه بايد از قسمت بار هواپيماهاي ترابري 130 C رها شود تمامي منطقه را به لرزه درمي‌آورد.

حتي بن‌لادن هم انتظار مرگ را مي‌كشيد. او وصيتنامه‌اش را روز 14 دسامبر نوشت. به همسرانش توصيه كرد پس از مرگ او دوباره ازدواج كنند و از فرزندانش به خاطر اين كه زندگي‌اش را وقف جهاد كرده بود، عذرخواهي كرد.

با اين حال تقدير بن‌لادن اين بود كه زنده بماند و به نبردش ادامه دهد. روز 16 دسامبر يا حوالي آن بود كه بن‌لادن و گروهي از محافظانش از مخفيگاه خود در دل كوه خارج شده و راه پاكستان را در پيش گرفتند. آنان بدون هيچ مانعي از تورابورا گذشتند و وارد مناطق قبايلي‌نشين پاكستان شدند.

در تورابورا چه اتفاقي افتاد؟ سرجوخه نيروي دلتاي ارتش ايالات‌متحده كه اكنون بازنشسته شده و با اسم ادبي «دالتون فيوري» خاطرات خود از جنگ افغانستان را به رشته تحرير در آورده در آن روزها در تورابورا بود و فرماندهي 90 نيروي ويژه و پشتيباني مسئول جستجو، يافتن و دستگيري يا قتل بن‌لادن را برعهده داشت.

او اخيرا در گفتگو با اعضاي كميته‌اي كه در حال رسيدگي به دلايل چگونگي فرار بن‌لادن از تورابورا است از تماس‌هاي راديويي قابل شنود مردان بن‌لادن خبر داد كه امكان شنود را به نيروهاي آمريكايي داده بود.

چند روز پس از ورود نيروهاي آمريكايي به منطقه يكي از عوامل سيا بي‌سيمي كه متعلق به جنگجويان القاعده بود را پيدا كرد كه به مراتب ارزشمندتر از شنودهاي پردردسر بود. ابن بي‌سيم مسيري سهل براي دسترسي به ارتباط راديويي نيروهاي القاعده حاضر در منطقه گشود. گاهي صداي بن‌لادن شناسايي مي‌شد كه به نيروهايش دستور مي‌داد و گاهي صداي مردي ديگر به گوش مي‌رسيد كه از او تحت عنوان شيخ ياد مي‌شد.

طي چند روز اول ماه دسامبر نيروهاي ويژه تحت امر فيوري به همراه تعدادي از شبه‌نظاميان ائتلاف شمال سعي كردند از دامنه كوه‌ها بالا رفته و به مناطق مرتفع‌تر بروند. آنان با استفاده از دستگاه‌هاي مكان‌ياب (GPS) و فاصله‌‌ياب‌هاي ليزري سعي داشتند دهانه غارها و اماكن تجمع شبه‌نظاميان القاعده را شناسايي كنند. آنان به واسطه آنچه مي‌ديدند و آنچه با شنود ارتباطات راديويي مي‌شنيدند به اين استنتاج رسيده بودند كه بمباران‌هاي بي وقفه در حال اثر گذاشتن و گرفتن تلفات است.

روز 9 دسامبر بود كه يك فروند 130C اقدام به رها كردن بمبي 7500 كيلويي بر فراز تورابورا كرد. از اين سلاح پس از جنگ ويتنام استفاده نشده بود و نگراني‌هايي ‌پيرامون تاثيرگذاري آن با توجه به شرايط خاص جغرافياي منطقه وجود داشت اما گزارش‌هاي بعدي تاييد مي‌كرد بمب اثر تخريب شديدي داشته است.يكي از جنگجويان القاعده كه در آن روز در تورابورا بود و بعدها به اسارت نيروهاي آمريكايي درآمد به بازجويانش گفته بود بسياري از مرداني كه در عمق غارهاي تورابورا پنهان شده بودند با انفجاري مهيب يكباره بخار شدند.

فيوري و همكارانش در آن روز و روزهاي ‌بعد به ارتباطات راديويي اعضاي القاعده گوش مي‌دادند كه جملگي از بالا بودن تلفات و نياز مبرم مجروحان به دارو و ‌رسيدگي پزشكي مي‌گفتند.

فيوري با توجه به شنيده‌ها اميد داشت نيروهايش خيلي زود بتوانند محل دقيق اختفاي بن‌لادن را شناسايي كنند اما در عمل چنين نشد. اداره اطلاعات ارتش آمريكا و سيا روي مساعدت دو جنگ‌سالار كوچك اهل جلال‌آباد حساب باز كرده‌بودند.

حاجي علي فقط 4 كلاس درس خوانده بود و به باج‌خواهي شهرت داشت. او در دهه 80 ميلادي و وقتي نوجواني بيش نبود با نيروهاي ارتش سرخ شوروي جنگيده و بعدها براي مدتي به طالبان پيوسته بود. جنگ‌سالار ديگر كه «حاجي زمان غم‌شريك» نام داشت در واقع قاچاقچي متمولي بود كه در فرانسه اقامت داشت و از سوي آمريكايي‌ها به بازگشت به افغانستان ترغيب شده بود.

اين دو در كنار هم هدايت نيرويي 2 هزار نفره را به عهده داشتند كه قرار بود بن‌لادن و مردانش را به دام انداخته يا نابود كنند. حتي در آن زمان هم در مورد وفاداري و توانمندي آنان و مردان تحت امرشان ترديدهايي وجود داشت. آنان به هم اعتماد نداشتند و البته آمريكايي‌ها را هم قابل اعتماد نمي‌دانستند. آمريكايي‌ها هم متقابلا اعتماد چنداني به آنها نداشتند.

اين بي‌اعتمادي هر روز غروب و وقتي اين دو اصرار مي‌كردند نيروها با غروب خورشيد به سمت پايين كوه بازگردند، قوت مي‌گرفت. ظن نسبت به اين دو با حوادث بعدي به ويژه آنچه در روز 11 دسامبر يعني روزي كه آمريكايي‌ها از طريق شنود متوجه شدند بن‌لادن به مردانش اجازه داده كه تسليم شوند رو به افزايش گذاشت.

غم‌شريك نزد فيوري رفت و به او گفت طالباني‌ها قصد دارند تسليم شوند. او ادعا داشت براي اين كه عمليات به پايان برسد بايد آتش‌بس 12 ساعته اعلام كرد و به همه نيروهاي طالبان اجازه داد از كوه پايين آمده و سلاح‌هايشان را تحويل دهند. شنود مكالمات راديويي هم نشان مي‌داد جنگجويان طالبان اميد و انگيزه خود را در زير بمباران‌هاي شديد از دست داده‌اند اما فيوري همچنان مردد بود.

اسناد و مدارك موجود در بايگاني ارتباطات راديويي فرماندهي نيروهاي حاضر در محل با فرماندهان بالاتر نشان مي‌‌دهد فرماندهان ارشدتر هم موافق آتش‌بس نبودند اما فيوري با توقف شبانه حملات و عدم شليك به سوي جنگجوياني كه تسليم مي‌شدند، موافقت كرد.

غم‌شريك ادعا داشت مي‌تواند همه نيروهاي القاعده حاضر در محل را به تسليم شدن وادارد. ترديد و ظن فيوري با هر وعده بزرگ افزايش مي‌يافت. وقتي آفتاب 12 دسامبر طلوع كرد هيچ نشاني از جنگجويان القاعده نبود و ارتباطات راديويي هم قطع شده بود. فرماندهان آمريكايي حاضر در اين محل خيلي زود به اين نتيجه رسيدند كه كل ماجرا نقشه بوده و مرغ از قفس پريده است. براساس برآوردهاي اطلاعاتي حدود 800 جنگجوي القاعده آن شب از مهلكه گريختند اما بن‌لادن هنوز آنجا بود.

فيوري با وجود غيرقابل اعتماد بودن متحدان افغانش تسليم نشد و تصميم گرفت به همراه نيروهايش درصدد يافتن بن‌لادن برآيد. آنان مي‌خواستند بن‌لادن را از سمتي به دام بيندازند كه اصلا تصورش را نمي‌كرد.

قله‌هاي جنوبي بر فراز كوه‌هايي به ارتفاع 5 هزار متر قرار داشتند و در يكسو با دره‌هاي عميق مملو از برف احاطه شده بودند. آنان حتي تصميم گرفتند واحدي از نيروهاي زبده را با كپسول اكسيژن به قله بفرستند تا بتوانند هر حركتي را زير نظر بگيرند.

طرح‌هاي متعددي آماده شد اما فرمانده‌هاي بالاتر همه آنها را ردكردند. فيوري پيشنهاد داد صدها مين از طريق هوا در مناطق جنوبي رها شود تا مسير حركت بن‌لادن و همراهانش به سمت پاكستان مسدود شود.آنچنان كه جورج تنت، رئيس سابق سياه مي‌گويد با توجه به شرايط عملياتي كاملا مشخص بود كه بمباران هوايي به تنهايي براي بيرون كشيدن بن‌‌‌لادن از مخفيگاهش در تورابورا كافي نبود. به عنوان مثال هنري كرامپتون، رئيس عمليات ويژه واحد مبارزه با تروريسم سيا خواستار اعزام نيروهاي بيشتر به منطقه شد. او با ارسال نامه‌‌اي براي دونالد رامسفلد، وزير دفاع وقت آمريكا خواستار اعزام فوري هزار تفنگدار دريايي از قندرهار به تورابورا شد اما همه پيشنهادات او با اين ادعا كه امكان اعزام فوري نيرو وجود ندارد، رد شد.

روز 14 دسامبر يعني همان روز كه بن‌لادن نوشتن وصيت‌نامه‌اش را به پايان برد فيوري توانست علي و مردانش را متقاعد كند در دهليز غار مانندي كه طي روز فتح كرده بودند، بمانند و شب را‌ آنجا سر كنند. به نظر مي‌رسيد مقاومت جنگجويان القاعده در هم شكسته است و سه روز بعد با پيشروي نيروهاي آمريكايي و متحدان افغان‌شان غارهاي رها شده و مدفون زير سنگ‌هاي فرو ريخته به دليل بمباران‌هاي شديد كشف خواهد شد.

تنها 20 نفر به اسارت آمريكايي‌ها درآمدند. همه افسران آمريكايي روي اين مساله اتفاق نظر داشتند آن دسته از نيروهاي القاعده كه از بمباران‌ها جان سالم به در برده بودند به پاكستان گريخته و در بين قبايل محلي پنهان شده بودند. بن‌لادن آب شده بود و به زمين رفته بود.فيوري و مردانش دو روز بعد تورابورا را ترك كردند اما همچنان اميد داشتند بن‌لادن زير انبوه سنگ‌هاي تورابورا مدفون شده باشد. با اين حال واقعيت اين بود كه آنان بن‌لادن را نيافتند چون او در تورابورا نمرده بود.گزارش‌هاي اطلاعات بعدي حاكي از آن بود كه بن لادن و گروهي از مخافظانش روز 16 دسامبر به كمك راهنماهاي افغانستان و پاكستاني كه پول هنگفتي دريافت كرده بودند پاي پياده و سوار بر اسب و قاطر از مسيرهاي پرخطر گذشتند و بدون آن كه به نيروهاي آمريكايي برخورد كنند در سلامت كامل به قلمرو پاكستان رسيدند.

دليل اصلي ناكامي آمريكا در يافتن بن‌لادن نه در تلاش‌هاي صورت گرفته كه در استراتژي‌شان بود. رامفسلد براي به حداقل رساندن تلفات انساني تصميم گرفت فشار به بن‌لادن را با حملات سنگين هوايي به نقطه اوج خود برساند.

او به جاي تن دادن به استراتژي نيروي فراوان كالين پاول، سلفش مدل خاصي را به كار گرفت كه مبتني بر اعزام حداقل نيرو به منطقه بود.بن‌لادن به لطف همين استراتژي غلط ، خيانت متحدان افغان نيروهاي آمريكايي و همكاري بلدهاي محلي با القاعده به سادگي از مهلكه گريخت .
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"