کد خبر: ۱۱۸۸۵۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۷ - ۱۳ شهريور ۱۳۸۹
روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

جام جم: فلسطين، كليد رمزآلود

«فلسطين، كليد رمزآلود» عنوان سرمقالهِ روزنامه‌ جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي‌خوانيد؛62 سال از رسميت بخشيدن به اشغال قبله اول مسلمين مي‌گذرد ؛ اشغالي كه آوارگي 6 ميليون فلسطيني و شهادت ده‌ها هزار انسان مظلوم فقط گوشه‌اي از نتايج غمبار آن است.

دفاع از حقوق مردم ستمديده فلسطين و مقابله با رژيم جنايتكار و غاصب صهيونيستي از آرمان‌هاي نخستين انقلاب اسلامي ايران محسوب مي‌شود؛ آرماني كه با پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي به طور جدي دنبال شد و برگزاري راهپيمايي روز قدس در جمعه آخر ماه مبارك رمضان، نمادي از پيگيري اين آرمان است و چرا تحقق اين آرمان دستور كار ثابت ما نباشد در حالي كه بني‌آدم اعضاي يك پيكرند...: نخستين فلسفه دفاع از حقوق مردم فلسطين، صرف نظر از هر بايد و نبايد ايدئولوژيك، بعد انساني ماجراست.

ظلمي كه در ماجراي فلسطين روا داشته شده، ظلمي بي‌مانند در تاريخ بشريت است. ظلمي كه نتيجه آن، بيرون راندن ملتي از سرزمين آبا و اجدادي خود و غصب و تصاحب آن توسط مردماني كوچ‌كرده از گوشه و كنار دنيا و در نهايت تشكيل رژيمي جعلي بوده است.

مگر مي‌شود انساني، ماهيت انساني خود را حفظ كرده باشد و در برابر اين جنايت و ظلم تاريخي بتواند سكوت كند. مگر ممكن است انساني اشك‌ِ ريزان و لب‌هاي لرزان كودكان و زنان مظلوم فلسطيني را ببيند و با آنها همدردي نكند؟ و چگونه مي‌توان تصور كرد انساني شاهد بدن‌هاي پاره‌پاره، خانه‌هاي ويران و مزارع سوخته توسط نظاميان صهيونيستي باشد، در برابر عاملان اين ستمكاري قيام نكند. مگر استاد سخن سعدي نگفت: چو عضوي به درد آورد روزگار ‌/‌ دگر عضوها را نماند قرار

آموزه‌هاي اسلامي ما را موظف به حمايت از فلسطين مي‌كند

دومين علت دفاع ما از حقوق مردم فلسطين و مقابله با رژيم صهيونيستي، دستورات صريح اسلام در اين ارتباط است. آنجا كه رسول مكرم اسلام(ص) اهتمام به امور مسلمين را امري روزآمد قلمداد مي‌كنند و بي‌توجهي به آن را موجب خروج از اسلام بر مي‌شمارند. آنجا كه موضوع تبري مطرح مي‌شود، آنجا كه قرآن، پيامبر(ص) و كساني را كه با او هستند، در بين خود مهربان و نسبت به كفار شديد معرفي مي‌كند و مضامين مشابهي كه در صدها آيه و روايت مي‌توان يافت.

بنابراين هيچ مسلمان معتقد و پايبند به تعاليم اسلام ناب نمي‌تواند مسووليت خود را در قبال ملت مظلوم و مسلمان فلسطين ناديده بگيرد.

از همين رو بود كه امام خميني (ره) روز قدس را روز اسلام و روز رسول اكرم (ص) معرفي فرمود و حضرت آيت‌الله خامنه‌اي قضيه فلسطين را كليد رمزآلود گشوده شدن درهاي فرج به روي امت اسلام خواندند.

تكليف قانون اساسي: سومين منبعي كه پس از مبناي انساني و بايدها و نبايدهاي مكتب اسلام، ما را به دفاع از حقوق ملت فلسطين برمي‌انگيزد، قانون اساسي كشورمان است. در فصل مربوط به سياست خارجي در اصل 154 بصراحت آمده است: «جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان در كل جامعه بشري را آرمان خود مي‌داند و استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مي‌شناسد. بنابراين در عين خودداري كامل از هر گونه دخالت در امور داخلي ملت‌هاي ديگر، از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت مي‌كند.»

چارچوب‌هاي امنيت ملي: در دنياي كنوني امنيت ملي كشورها محصور در مرزهاي جغرافيايي آنها نيست و در بسياري موارد امنيت ملي، جغرافيايي وسيع‌تر از حوزه‌هاي رسمي يك كشور دارد.اگر امنيت ملي آمريكا و بسياري از كشورهاي غربي با امنيت رژيم صهيونيستي گره خورده است، امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران نيز پيوندي دقيق با دولت منتخب مردم فلسطين حماس و حزب‌الله لبنان دارد.

ترديدي نيست كه اگر خيال رژيم متجاوز و جنگ‌طلب اسرائيل لحظه‌اي از مبارزان فلسطيني و مقاومت لبنان آسوده شود، براي تحقق ايده از نيل تا فرات، تعرض به كشورهاي ديگر و در راس آنها، ايران اسلامي را در دستور كار خود قرار خواهد داد. بنابراين حمايت‌هاي سياسي و مالي ايران از حماس و حزب‌الله، سرمايه‌گذاري در تامين امنيت ملي ايران است. به عبارت ديگر، امروز غزه و لبنان عمق استراتژيك جمهوري اسلامي ايران است و حماس و حزب‌الله مرزداران خط مقدم اين جغرافيا هستند.

بنابر آنچه گفته شد (و البته همپوشاني آنها با يكديگر نيز روشن است) اقليتي كه با وسوسه بيگانگان، غرض‌ورزي يا ناآگاهي شخصي خود در ضرورت حمايت از حقوق ملت فلسطين ترديد افكني مي‌كنند ، سال گذشته در چنين روزهايي شعار اسرائيل‌پسند «نه غزه ، نه لبنان ، جانم فداي ايران» را سر دادند نه اعتقادي به انسانيت دارند نه انگيزه‌اي براي اداي تكاليف ديني خود، نه پايبندي به قانون اساسي و نه فهمي از امنيت ملي. به جرات مي‌توان گفت اين گروه حتي حميت ايراني هم ندارند و شعار جانم فداي ايران آنها نيز فريبكاري بيش نبوده و نيست.

ابتكار:ديوانه‌اي در کسوت مبلغ دين!

«ديوانه‌اي در کسوت مبلغ دين!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛علاقه پادشاه هشتاد و چندساله ليبي به سوژه و انگشت نما بودن، باعث انجام اعمال غيرقابل پيش بيني مي‌گردد. برپا کردن چادر معروف در سفرهاي اروپايي و تظاهر به سکونت در خيمه، گارد حفاظتي 400 نفره از بين دختران تنومند،سخنان ناهنجار و پيش بيني نشده از او يک شخصيت مضحک و ديوانه ساخته است.

اقدامات عجيب و غريب اين ديکتاتور همواره بهانه، گمانه زني رسانه هاست که او با چه انگيزه‌اي دست به اين اقدامات مي‌زند؟ آيا او واقعاَ ديوانه است يا در پوشش يک ديوانه بازيگري حرفه‌اي است؟به هرحال اقدامات اوبه خودش ربط دارد اما وقتي بخشي از رفتارهايش بنام اسلام گذاشته شود، آنگاه سکوت جايز نيست .

آخرين اقدامش در سفر به ايتاليا که به هدف شرکت در اجلاس 60تن از رهبران حضور يافته بود تا پيرامون گرسنگي موجود در جهان راهکار بينديشند، اما او به اين اجلاس بي توجه شد تا بتواند با تمرکز بر شهوت اشتهار در اقدامات محيرالعقول اين بار نيز مجاب شد، تا دختران زيبا رو را انعام کند، شايد اسلام آورند.دعوت از 200 دختر زيباروي ايتاليايي با شرط قد بالاي 170 و سن بين 18 تا 35 سال يکي از هزار اقدام عجيب ايشان است. او خواست از اينطريق آنها را به اسلام دعوت نمايد؛ اقدامي که بيش از آنکه مضحک باشد،گريه آور است حال فارغ از سوالاتي که چرا او خود را مسئول اسلام آوري تنها دختران مي‌داند؟و چرا بايد سن دختران بين 18 تا 35 و قد بالاي 170 داشته باشند! سوال اصلي اينکه رهبر کشور عقب مانده، اين دختران را به کدام اسلام رهنمون است؟اسلامي که قذافي ديوانه از آن دم مي‌زند، پيامبرش کيست و کتابش کدام است؟آنچه مسلم، است هيچ نسبتي بين اسلام محمد(ص) و اسلام برگرفته از قرآن شريف با روايت‌هاي قذافي و امثال او وجود ندارد.

ويژگي اسلام محمد(ص)در پيامش خلاصه مي‌شود. قذافي با نمايش مسخره باديه نشيني در خيال خود به دنبال تداعي نقش هاست .در حاليکه اين اعراب باديه نشين نبودند که در زمان اندک، قدرت هماوردي با ابرقدرت‌هاي جهان يعني ايران و روم به دست آوردند، بلکه سخن نو و انديشه متعالي پيامبرشان بود که هرجا مي‌رفت تعظيم و ستايش مي‌آفريد.

اکنون هم اسلام به پيام انساني و کرامت ساز و آزادگي اش مانده است،روح دستگيري از مستمندان و ستمديدگان و گرسنگان، هنوز تازگي خود را حفظ کرده است و گويا تا ابد به کهنگي گرفتار نخواهد شد.رفتارهاي کاريکاتور گونه،قذافي با اين اسلام فاصله دارد اگر او راست مي‌گويد ابتدا بايد براي مردمش منجي صادقي باشد، مردم ليبي که سالهاست زير چکمه ديکتاتوري احمقانه قذافي، درد فقر و عقب ماندگي را باتمام وجود مي‌چشند و جرأت اعتراض پيدا نمي‌کنند.قذافي که با يک کودتا از سال 1969 زمام قدرت اين کشور آفريقايي را عهده دار است، در پرونده خود جناياتي دارد، که بايد به تاريخ پاسخگو باشد.ربودن امام موسي صدر،بزرگ روحاني آزادانديش شيعه،جنايتي نيست که با اسلام قابل جمع باشد،سرنگون کردن آزاد انديشان ليبي و اجازه صداهاي مخالف را ندادن با منطق اسلام ناسازگار است.

اسلام قذافي به مدل کاريکاتور مضحک براي غربي‌ها همچون اسلام غير انساني و خشن بن لادن( به منظور مقابله با تصوير واقعي اسلام )تبديل گرديده است و افکار عمومي غرب با اين نماينده‌ها هر روز نسبت به اسلام تنفر بيشتر پيدا مي‌کنند.

درد اسلام اين است که بيگانگاني چون او در کسوت حاکمان اسلامي از اعتبار پيامبر رحمت و عدالت،سود جسته اند و بر مردمان حکم مي‌رانند . قذافي دختران زيبا روي ايتاليايي را به کدام اسلام فرا مي‌خواند؟به اسلامي که رهبرش علي(ع) بود و اجازه مي‌داد مخالفان بدون لکنت زبان، جلويش به پا خيزند و زبان به اعتراض وادارند؟قذافي در پوشش گارد امنيتي چهار صد نفره حرکت مي‌کند،حرکت کاروان امنيتي او باعث ترافيک و راه بندان‌هاي ممتد مي‌شود اما آيا او مي‌داند اسلامي که او برزبان مي‌آورد،رهبرش علي (ع) خطاب به مالک فرمان مي‌دهد که در رويارويي با مردم نيروهاي محافظ را کنار زن، تا مردم بدون هراس از هيبت آنان با تو صحبت کنند.

قذافي مي‌خواهد با انعام يورو و طلا، دختران ايتاليايي را جذب اسلام بکند، درحالي که جاذبه اسلام به طلاها و زرها نيست جذابه اسلام به حقوق بشري است که نماينده اش علي(ع) است او که در نبردهايش هيچ گاه آب بر دشمن نبست و اسراء را نوازش مي‌کرد و علم مي‌آموخت و فرزندانش را در هنگام احتضار به رعايت حقوق قاتل خود توصيه مي‌کرد.اسلام قذافي يعني اسلام ديکتاتوري، اسلام عقب ماندگي، اسلام فخر و اشتهار به ناهنجاري،اسلامي که موجبات مضحکه و ريش خند ناظران را فراهم مي‌آورد .مسيحي ماندن بر اين نوع اسلام آوردن ترجيح دارد.

اسلام محمد(ص) به دليل بهره مندي از عقلانيت و عدالت با ديکتاتوري در تضاد است. ره آورد اسلام محمد(ص) آزادي و آزاديخواهي است . اسلام واقعي هم براي دختران و هم براي پسران پر جاذبه است. تصوير اسلام واقعي هم اروپايي را شيدا مي‌کند و هم آفريقايي را دلبسته خود مي‌گرداند اما اسلام قذافيها و بن لادن‌ها نه سياه را جذب مي‌کند و نه سفيد را علاقمند مي‌گرداند،بلکه بيشترين اسلام ستيزي را موجب مي‌شود.

رسالت:نقد مشفقانه

«نقد مشفقانه»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد کاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار دوشنبه هفته گذشته با رئيس جمهور واعضاي هيئت دولت مطالب مهمي فرمودند که شايسته دقت نظر در آنهاست.

رهبر انقلاب اسلامي رمز توفيقات دولت را پايبندي به شعارهاي انقلاب دانستند و با اشاره به فتنه سال88 فرمودند: ملت و دولت کارها را پيش بردند و به لطف خداوند توفيقات خوبي نصيب دولت شد.

در اين ملاقات مقام معظم رهبري5 مطالبه کليدي از دولت را مطرح کردند و سپس نقد مشفقانه اي را در خصوص مديريت دولت در پنج بند فرمودند که در زير به آن اشاره مي شود.

1- اولين مطالبه رهبري از دولت؛ “آسان کردن زندگي مردم” بود. دولت به عنوان قوه مجريه با اختيارات وسيعي که دارد وظيفه خدمت رساني به مردم را بايد در اولويت قرار دهد. نتيجه اين خدمت رساني بايد تسهيل زندگي مردم باشد. لذا رهبري اهتمام در اين مورد را جزء اولين مطالبات خود مطرح فرمودند.

2- اهتمام به سند چشم انداز20 ساله دومين مطالبه رهبري در اين ديدار بود.
سند چشم انداز به عنوان نقشه راه20 ساله کشور مسير پيشرفت و خدمت و بسط عدالت را ترسيم کرده است. اکنون5 سال از اجراي سند چشم انداز گذشته است. دولت بايد احصاء کند کجا بوده، الان کجاست و در5 سال آينده به کجا خواهد رفت. لذا مقام رهبري از رئيس دولت خواستند افرادي را مامور کند که به اين سئوال پاسخ دهند؛ “آيا پيشرفت در سند چشم انداز متناسب با زمان طي شده است يا نه؟”

3- اهتمام به برنامه پنج ساله پنجم سومين مطالبه رهبري از دولت بود. برنامه پنج ساله اکنون درکميسيون تلفيق مجلس تحت بررسي است و بزودي براي تصويب نهايي به جلسه علني مجلس خواهد آمد.
رهبر انقلاب از مجلس خواستند از تغيير آنچه که دولت به عنوان برنامه داده پرهيز کند و از بخشي نگري و نگاه منطقه اي دوري نمايد. اما در عين حال به دولت هم توصيه کردند آنچه را که به مجلس داده “غير قابل نقد و تغيير” نداند.

4- اهتمام به اشتغال و ارتقاي بهره وري چهارمين مطالبه رهبري از دولت بود. همچنين پيگيري و اجراي طرح هدفمند کردن يارانه ها و توجه به شاخص هاي کلان در مباحث اقتصادي و نيز تلاش براي تحقق نرخ رشد توليد پيش بيني شده در سند چشم انداز و افزايش سرمايه گذاري هاي داخلي و خارجي را به مجموعه مطالبات خود در اين قسمت افزودند.

5- اجراي درست سياست هاي اصل44 پنجمين مطالبه رهبري از دولت بود. رهبر انقلاب دولت را به تامل و بررسي فعاليت هاي انجام شده دعوت فرمودند فلسفه وجودي اجراي سياست هاي اصل44 “ورود و سرمايه گذاري و مديريت مردم و بخش خصوصي به عرصه اقتصادي” کشور است. بايد ديد آيا چنين چيزي تحقق يافته است. بايد ديد آيا بخش خصوصي زير بار سرمايه گذاري هاي بزرگ در کشور رفته است؟ اگر پا به چنين وادي نگذاشته ايم بايد در نحوه اجرا و نيز رسيدن به اهداف مورد نظر در اين خصوص ترديد کرد. لذا دولت بايد موانع خصوصي سازي را مورد تامل و بررسي مجدد قرار دهد.

از مطالبات کلان رهبري در اين ديدار که بگذريم نوبت به نقد مشفقانه و رهنمودهاي ايشان در باب مديريت دولت مي رسيم.
مقام معظم رهبري هفت مسئله در اين باب مطرح فرمودند.

1- مشارکت وزرا در بحث هاي مربوط به هيئت وزيران و برخورد فعال، پخته و کارشناسي در مصوبات هيئت دولت، اولين دقت نظر رهبري در “هم افزايي دستگاه ها” زير خيمه جلسات دولت بود.

معظم له نقد يک دستگاه از دستگاه ديگر به غير از جلسات هيئت دولت را در منظر افکار عمومي معقول ندانستند و توصيه کردند اين کارها در جلسات هيئت وزيران صورت گيرد.

2- پرهيز از موازي کاري بويژه در عرصه سياست خارجي و اعتماد به وزيران در چارچوب اختيارات و وظايف آنها از ديگر نقدهاي مشفقانه رهبري به مديريت دولت بود.
اخيرا رئيس جمهور افرادي را به عنوان نماينده ويژه خود در مناطق استراتژيک منصوب کردند. اين اقدام به منظور ايجاد پويايي در سياست خارجي صورت گرفت. به نظر مي رسد اين اقدام يک کار موازي در برابر دستگاه ديپلماسي خارجي کشور بود بويژه برخي از منصوبين سابقه فعاليت حرفه اي ديپلماتيک براي اين ماموريت ويژه نداشتند.

3- رهبرانقلاب وزارت خارجه را مسئول هدايت منسجم و برنامه ريزي مسائل مربوط به سياست خارجي دانستند. از دولت خواستند، “روح وجهت گيري و محتواي ديپلماسي” را در رفت وآمدهاي سياسي مورد توجه قرار دهند ضمن اينکه از تحرک ديپلماتيک دولت تشکر فرمودند.

4- نقد پذيري و سعه صدر اعضاي هيئت دولت از ديگر نکاتي بود که در اين ديدار مورد تاکيد قرار گرفت. نقدهايي که عمدتا از سوي بدخواهان به دولت مي شود تجلي بغض و کينه و حسد آنهاست. البته اگر دولت در همان نقدهاي غضب آلود نگاه خريداري داشته باشد مطالب خوبي گيرش مي آيد. اما يک سري نقدهاي از سوي مشفقان و دلسوزان مي شود که دولت حتما بايد به ديده خريداري به آن نگاه کند.

برخي از نقدها را به راحتي مي شود پاسخ داد و واقعا هم وارد نيست. اما شمار زيادي از نقدها وجود دارد که به کار اصلاح حرکت دولت مي آيد. دولت در پذيرش اين نقدها بايد سعه صدر نشان دهد تا يک رويه اجرايي و اخلاقي را بشود از آن به عنوان ممشاي دولت تلقي کرد.

5- اهتمام دولت در امر فرهنگ بايد معطوف به امور واقعي، اهداف و اولويت ها باشد اين نکته اي بود که در باب مديريت فرهنگي دولت مورد توجه مقام معظم رهبري قرارگرفت. ايشان تاکيد کردند “از کار ويتريني و تشريفاتي در مسائل فرهنگي” پرهيز شود و روي چگونگي جذب بودجه فرهنگي نظارت شود.

اميدواريم جناب آقاي دکتر محمود احمدي نژاد که دولت وي افتخار پايبندي به ارزش ها و اصول بويژه ولايت پذيري را دارد در پاسخگويي به مطالبات رهبري و نيز نقد مشفقانه معظم له در باب مديريت دولت طي سال آينده اقدام شايسته انجام داده و رکورد جديدي از خدمت رساني را ارائه دهند.

مردم سالاري:منشور عدالت

«منشور عدالت»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ِ مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛امروز بيست و چهارم ماه مبارک رمضان است که ايام پرفيض قدر و ايام منسوب به مولي الموحدين، امام المتقين علي(ع) را در پشت سر و آخرين روزهاي ماه صيام و عيد سعيد فطر را در پيش روي داريم، بهتر آن ديدم که در چنين روزي سفري گذرا به دل تاريخ از دو جريان حق و باطل مصداقي را اشاره و بدون هيچ تحليل و تفسيري جام جان را جلا دهيم به رويه و روش علي(ع) که انشا»الله چراغ راهمان باشد و راهنماي عمل، به خصوص براي کساني که در مظان مديريت بخش يا بخش هايي از جامعه هستند تذکري باشد که همه بدان نيازمنديم.

تاريخ از عدالت علي(ع) مي گويد و از سفاکي معاويه، گرچه علي(ع) شهيد عدالتخواهي خود مي شود اما در برج فرماندهي تاريخ ماندگار است و معاويه به خاطر اصرار بر سفاکي، منفور همه انسان ها در همه اعصار.

شيخ بهائي در کشکول معروف خود مي نويسد: در زمان حکومت معاويه ابن ابوسفيان به تهمت رافضي و تشيع قريب به 900 هزار نفر را کشتند و در ايام شقاوت فرجام آن ملعون خلق بيرون از حساب و شمار از مردان و زنان پايمال سم ستور لشگريان آن ملعون شدند و جماعت بسيار از مکان و منازل خود جلاي وطن کردند و شدت تقيه به جايي رسيد که اگر کسي مي خواست اسم مبارک علي (ع) را بر زبان جاري سازد با کسي که ده سال و بيست سال آشنا و دوست و مصاحب بود و او را شيعه مي دانست، به خانه او مي آمد و در خلوت و در زير زمين مي رفتند و يکديگر را قسم هاي مغلظه مي دادند و قرآن درميان مي گذاشتند و نام مبارک آن حضرت را مي بردند و آن بدعت شنيع متجاوز از هفتاد سال در ميان مردم ماند.

در مقابل اين سفاکي، سيره و رفتارامام علي(ع) در همه زمينه ها از جمله در حکومت داري و رفتار با موافقان و مخالفان حکومت الگوي انسان هاي آزاده است. مبناي آن حضرت در سياست حفظ ارزش ها و حرکت در چارچوب شرع مقدس اسلام بود. نمونه اي از اين رفتار برخورد با مخالف و دشمن شکست خورده است که در کتب متعدد به موارد متعدد آن اشارات فراوان است از جمله در ناسخ التواريخ، تاريخ طبري و شرح نهج البلاغه ابي الحديد واقعه زير نقل شده است:
«تاريخ نشان مي دهد که بيشتر فاتحان و سرداران پيروز پس از شکست دشمن به ارزش هاي اخلاقي توجهي نداشته و هر چه خواستند، کردند. زدند ، کشتند، غارت کردند و قتل عام نمودند. در ميان امت اسلامي قتل عام هاي معاويه، زياد ابن ابيه، حجاج ابن يوسف ثقفي، غارت و قتل عام يزيد در مدينه معروف است که تا سه روز فرمانده لشگر يزيد «مسلم بن عقبه» جان ومال و ناموس مردم مدينه را بر شاميان حلال کرده بود. امام علي(ع) در برخورد با دشمن پاي بند به اصول و سنت اسلامي است. آن حضرت پس از جنگ جمل با عفو عمومي، مردم بصره را امان داد. فراريان را تعقيب نکرد وجان و مال مردم بصره را حفظ کرد و به هيچ کس اجازه تعرض به آنان را نداد.

در آن روزگاران بسياري براي گرفتن غنائم به کمک مي آمدند، که اينگونه از شيوه هاي رفتاري امام را نمي توانستند تحمل کنند و بي صبرانه اجازه غارت اموال و به اسارت گرفتن زنان را مي خواستند.

امام (ع) پس از تقسيم عادلانه بيت المال، آنچه از اسلحه و اسب و لوازم جنگي از کشته ها و فراريان ميدان جمل آوردند، همه را عادلانه بين سربازانش تقسيم کرد، «عباد بن قيس» به همان پيشداوري هاي جنگ هاي جاهلي به پا خاست و فرياد زد: اي اميرالمومنين تو به عدالت تقسيم نکردي. فرمود: چرا؟
گفت: مردم بصره بر تو شوريدند وجنگ کردند، هم اکنون شکست خوردند، بايد اجازه دهي که اموالشان را بگيريم و زنانشان را اسير کنيم، تا همه با دست پر به قبايل خود بازگرديم.

امام فرمود: اي برادر، تو مردي هستي که در انديشه و درک مسائل ناتواني، من هرگز کودکان را به گناه بزرگان عقوبت نخواهم کرد.

مردم بصره آنچه به ميدان جنگ آوردند، بين شما تقسيم کردم، اما آنچه درخانه ها گذاشتند مال خودشان يا فرزندانشان مي باشد، و اگر کشته شدند، ميراث است، هرکس گناهي مرتکب شود کيفر مي بيند، اما بي گناه چه جرمي دارد؟

من چنان کردم که رسول خدا(ص) پس از فتح مکه انجام داد، من قدم بر جاي پيامبر گذاردم، اگر سخن مرا قبول نداريد، جواب دهيد و...» يا در فرمان معروف حضرت به مالک اشتر که منشور حکومت علي(ع) نام گرفته است مي فرمايد:
«... مهر و محبت توده و لطف به آنان را (صميمانه) دردل گير، مبادا بر آنان (همچون) درنده اي خونخوار باشي، که (در کمين نشسته) براي خوردنشان، فرصت شماره کني. بدان که آنان دو دسته اند: يا با تو در دين برابرند يا در آفرينش برابر، چه بسا از ايشان لغزشي سرزند و بر ايشان سستي عارض شود، يا بدستشان (گناهي) به عمد يا به سهو رخ دهد، پس(در اين گونه مواقع) از گذشته و چشم پوشي خويش بر ايشان دريغ مورز همانطور که تو گذشت و چشم پوشي خود را نسبت به خود چشم داري ...»
به قول استاد ابوالقاسم حسينجاني که مطلع سخن را نيز از ايشان وام گرفته ام
علي را هر که از انسان بگيرد
الهي درد بي درمان بگيرد
مگر پايان گرفته است غيرت عشق
که کار مرتضي پايان بگيرد؟

كيهان:اسرائيل در حلقه تنگ محاصره

«اسرائيل در حلقه تنگ محاصره»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛«مبارزه ما عليه فلسطيني ها مبارزه اي از پيش باخته است، از همان آغاز روز انتفاضه- زمستان سال 1366- اين مبارزه شكست خورده بود و بطور حتم باعث از بين رفتن ما مي شود از اين رو من به شهروندان اسرائيلي ساكن در شهرك هاي كرانه باختري و شهر قدس مي گويم سريعتر منازل خود را ترك كنيد و به عمق اسرائيل در سرزمين هاي 48 برويد.»

اين بخشي از سخنان پروفسور «وان كليفيلد» از چهره هاي شاخص رژيم صهيونيستي است. وي كسي است كه بعد از فروپاشي بلوك شرق و تحت تاثير ادعاي آمريكايي ها مبني بر اينكه جهان در قرن 21تك قطبي و تحت سيطره آمريكاست، پيشنهاد كرد كه اسرائيل بايد همه اعراب ساكن اسرائيل را در يك روز قتل عام كند و يك شوك زودگذر بين المللي را پذيرا شود ولي براي هميشه خود را از شر اعراب مسلمان رها كند. موضع و اندرز امروز كليفيلد به خوبي وضعيت بحراني رژيم صهيونيستي و چشم انداز آينده آنان را به تصوير مي كشد.

ترديد نسبت به آينده و نگراني توام با وحشت در همه اجزاي رفتار و تاكتيك هاي اسرائيل قابل مشاهده است و از اين رو مي توان با قاطعيت گفت، اينك رژيم صهيونيستي امروز را براي زنده ماندن سپري مي كند در حاليكه اميدي به «فردا» ندارد. موارد زير مي تواند بخشي از مستندات و استشهادات اين چشم انداز تلقي شوند.

1-نتانياهو دو روز پيش در آغاز دور جديد مذاكرات سازش در واشنگتن رو به باراك اوباما و محمود عباس كرد و گفت: «مشروعيت و امنيت بايد دو پايه اصلي مذاكرات واشنگتن باشد» عبارت نخست وزير رژيم غاصب درباره امنيت مفهوم بود ولي درباره مشروعيت كمي ابهام داشت از اين رو خانم كلينتون به كمك نتانياهو آمد وگفت «حماس هم بايد به جرگه مذاكرات بپيوندد.» در واقع اسرائيلي ها از يك سو مي دانند كه اين مذاكرات گرهي را از مشكلات عظيم رژيم تل آويو باز نمي كند چرا كه گم شده اسرائيل -يعني امنيت كه براساس آن به مذاكرات مادريد و اسلو تن داد- با امضاي آقاي عباس و تاييد اوباما، ملك عبدالله و حسني مبارك پيدا نمي شود، امنيت اسرائيل از سوي مردمي-در فلسطين و كشورهاي مسلمان- تهديد مي شود كه امضاكنندگان بيانيه واشنگتن هيچ جايگاهي در ميان آنان ندارند. در واقع نتانياهو با پيش كشيدن موضوع مشروعيت و امنيت مي خواهد بگويد اسرائيل ناچار است راه خود را برود و حضور او در ميزگرد واشنگتن يك انتخاب- بخوانيد استراتژي- نيست. انتخاب واقعي اسرائيل تلاش براي تامين امنيت از طريق مواجهه - نظامي و سياسي- با كساني است كه با روش هايي شرافتمندانه امنيت و آينده اسرائيل را سلب كرده اند. با اين وصف مي توان با قاطعيت و بدون ترديد گفت كه در روند منازعه اسرائيلي- اسلامي، حركت استراتژيك در اختيار كساني است كه به يك اندازه اسرائيل، حكومت خودگردان، حكومت هاي مصر و اردن را نامشروع مي دانند.

2- روند جمعيتي در درون سرزمين هاي اشغالي 1948 بيانگر آن است كه در وضع فعلي نسبت جمعيت عرب به جمعيت يهودي اگرچه با برتري يهودي ها توام است ولي رشد جمعيتي 7/4عرب نسبت به رشد جمعيتي 2/1 يهودي روند را طي كمتر از يك دهه به نفع فلسطيني ها و به ضرر اسرائيلي ها تغيير مي دهد. اينك جمعيت عرب فلسطيني ساكن در سرزمين هاي 1948از مرز 5/1ميليون نفر فراتر رفته است. اين اعراب كه «اعراب اسرائيلي» خوانده مي شوند از حق راي برخوردارند و در يك فرايند انتخاباتي مي توانند در آينده دولت را به نفع خود تغيير بدهند. جمعيت عرب سرزمين هاي 1948 يك دغدغه مهم امنيتي براي رژيم تل آويو به حساب مي آيد بر همين اساس يك عضو عالي رتبه ارتش اسرائيل- سرلشكر دايان- مي گويد: «توازن جمعيت تا چند سال ديگر در داخل فلسطين به نفع اعراب تغيير مي كند و ما در خوشبينانه ترين حالت شاهد يك تغيير و تحولاتي همانند آفريقاي جنوبي در فلسطين خواهيم بود». براساس همين ابراز نگراني شديد، نتانياهو در مذاكرات واشنگتن اصرار دارد كه موضوع اسرائيلي كردن همه 78درصد سرزمين هاي 1948 را به ثبت برساند.

اسرائيل حداقل دو دهه است كه اخراج عرب هاي ساكن سرزمين هاي 48 را مد نظر دارد ولي هيچگاه نتوانسته است به آن دست يازد. امروز هم اسرائيلي كردن شمال و مركز فلسطين يك درخواست است كه اسرائيل از آن حرف مي زند اما آيا اسرائيلي ها واقعا جرات دست زدن به آن را دارند؟ در واقع اسرائيل در شرايط ضعيفي قرار دارد و جرات ورود به يك بازي پرمناقشه را ندارد.

اگر اين رژيم بخواهد موج تازه اي از آوارگي فلسطيني ها را آغاز كند اولين سؤال اين است كه اين يك فرايند مسالمت آميز نخواهد بود. ثانيا نه در فلسطين و نه در كشورهاي همجوار امكان انتقال نزديك به يك ميليون و نيم جمعيت و حتي ثلث آنان وجود ندارد پس براي اين جمعيت چاره اي جز «مقاومت به هرقيمت» وجود ندارد و اين يعني تن دادن رژيم صهيونيستي به يك انتفاضه بسيار بزرگ در شهرهاي تل آويو، حيفا، نهاريا، صفه و دهها شهر ديگر! كاملا واضح است كه رژيم صهيونيستي هرگز ياراي چنين ريسكي را ندارد. اين ريسكي است كه به فلسطيني هاي ساكن در اراضي فلسطين- يعني 5/5ميليون جمعيت- اجازه مي دهد تا در يك اقدام هماهنگ، استراتژي محو اسرائيل را عملياتي نمايند. پس مي توان با قاطعيت گفت كه استراتژي عاري سازي سرزمين هاي 48 از اعراب كه مقامات مختلف اسرائيلي از آن حرف مي زنند، به هيچ وجه عملي نيست.

3- راهپيمايي هاي بزرگ جهان اسلام- بخصوص تظاهرات عظيم روز قدس- كه هر سال گسترش بيشتري پيدا مي كند بخوبي نشان مي دهد كه سررشته فلسطين ديگر در دست چهار شخصيت وابسته عربي نيست. اينك اين جهان اسلام است كه براي آزادي كامل فلسطين و محو سازشكاران خيز برداشته است. جالب اين است كه اينك 31سال از نامگذاري جمعه آخر ماه مبارك رمضان به «روز قدس» مي گذرد و جمعيت شركت كننده هر سال بيشتر شده است و حال آنكه صهيونيست ها و آمريكايي ها گمان مي كردند به زودي مسلمانان اين گونه اقدامات را بي نتيجه ديده و كنار مي كشند. حالا اين حضور، اقداماتي نظير راه اندازي كاروان هاي دريايي و زميني براي شكستن محاصره غزه را در پي داشته است. اين همه در حالي است كه حاميان غربي رژيم صهيونيستي- و بطور خاص دولت هاي آمريكا، انگليس، فرانسه و آلمان- قادر نيستند به گرمي گذشته از اين رژيم حمايت كنند. در واقع به ميزان ترديدي كه غربي ها پيدا كرده اند، امت اسلام براي رهايي فلسطين راسخ تر شده است.

4- هيچ چيزي به اندازه اقدامات 10سال اخير رهبران تل آويو به اسرائيل ضربه نزده است، اسرائيل در سالهاي 2000 و 2005 از لبنان و غزه گريخت بدون آنكه بتواند پيش بيني كند كه چه پيش مي آيد، اسرائيل كه رفته بود در سال 2006 هوس كرد كه به لبنان بازگردد بدون آنكه آمادگي لازم را داشته باشد، اسرائيل پايان جنگ 33 روزه را پذيرفت بدون آنكه تكليف بعدي خود را در مواجهه با حزب الله بداند، اسرائيل سال 2008 به غزه بازگشت بدون آنكه از ميزان توانايي حماس و جهاد در مقاومت اطلاع داشته باشد، اسرائيل 22روز بعد توقف جنگ را پذيرفت و از غزه رفت، بدون آنكه برنامه جديدي در مواجهه با حماس داشته باشد، تل آويو غزه را محاصره كرد و 4سال آن را ادامه داد بدون آنكه قادر به پيش بيني تاثير اين محاصره در افكار عمومي باشد. رژيم صهيونيستي با ابتكار بين المللي شكست محاصره غزه- كاروان آزادي- برخورد خونين نظامي كرد بدون آنكه بداند تيرهاي او به سمت خود كمانه مي كند.

مقامات تل آويو از سال 2000 دچار اقدامات عجولانه، بي برنامه و غيراستراتژيك بوده اند و البته هر اقدام آنان تاثيري استراتژيك و درازمدت را در پي داشته است. «اسرائيل امروز» برخلاف «اسرائيل دهه هاي 50، 60 و 70ميلادي» مملو از اشتباه است و از اين رو مي توان آن را به ورطه هايي كشاند و به آن ضربات پي درپي وارد كرد. نتانياهو ثابت كرده است كه از يك دهم عقل نصرالله و هنيه هم برخوردار نيست. در اين 10سال هرچه اين دو حكيمانه تصميم گرفته اند، نتانياهو و... احمقانه رفتار كرده اند.

ايران:اجلاسي براي تبليغات

«اجلاسي براي تبليغات»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي ايران به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛مذاكرات سازش در واشنگتن با ميزباني باراك اوباما و حضور نتانياهو و محمود عباس برگزار شد. پادشاه اردن و رئيس‌جمهور مصر به واشنگتن آمدند تا مذاكرات مهم ديده شود و عملياتي جلوه كند. مذاكرات واشنگتن ادامه مذاكرات آناپوليس است بدون آن كه مانند مذاكرات سال 2007 افق توافق را روشن نمايد.

مذاكرات آناپوليس اين توقع را به وجود آورد كه دولت تل‌آويو تحت فشار واشنگتن به ايده تأسيس دو كشور در يك سرزمين تمكين مي‌نمايد اما حالا اين افق با پافشاري دولت نتانياهو در ادامه شهرك‌سازي در قدس شرقي و كرانه باختري رود اردن و تأكيد بر غيرقابل تجزيه بودن قدس و تعلق كامل آن به دولت اسرائيل هرچه بيشتر تيره شده است.

حضور پادشاه اردن و رئيس‌جمهور مصر در اين مذاكرات بيش از آن كه جنبه بين‌المللي و يا منطقه‌اي اين مذاكرات را تداعي كند براي جبران عدم مشروعيت محمود عباس در اين مذاكرات مي‌باشد؛ اين نكته‌اي است كه در سخنان نخست‌وزير رژيم صهيونيستي و وزير خارجه امريكا هم آمده بود اما اگر بحث، فقط مشروعيت حقوقي و ويتريني نباشد و مؤثر نبودن حضور در اين مذاكرات هم بخشي از آن تلقي شود، حسني مبارك و ملك?عبدالله هم فاقد مشروعيت لازم مي‌باشند.

چرا كه از يك سو اينها در بين مردم خود منفورند و از سوي ديگر هيچ قاعده حقوقي وجود ندارد كه به رئيس‌ دو كشور اجازه دهد از طرف ملت يك كشور ديگر پاي ورقه‌اي را امضا نمايند. نكته ديگر اين است كه رژيم صهيونيستي اين مذاكرات را «راه‌حل» نمي‌داند.

از نظر نتانياهو و ساير مقامات اين رژيم، مهمترين مشكل تل‌آويو «امنيت بقا» است كه از سوي ملت‌هاي مسلمان و بخصوص مردم فلسطين تهديد مي‌شود. اين مشكلي نيست كه اوباما، عباس، مبارك و عبدالله براي آن راه‌حلي داشته باشند. باراك اوباما اين مذاكرات را نه براي حل مشكل اسرائيل سامان داده است. از نظر او اين مذاكرات مي‌تواند وجهه حزب دموكرات را در انتخابات دو ماه آينده بهبود ببخشد.

اين موضوعي است كه نتانياهو را عصباني مي‌كند چرا كه نشان مي‌دهد امريكايي‌ها به جاي آن كه به فكر حل مشكل اسرائيل باشند درگير مشكلات داخلي خودشان هستند و اين يعني تل‌آويو ديگر نمي‌تواند روي نقش و تأثير امريكا در حل معادلات عربي – اسرائيلي حساب باز كند. نكته ديگر در اين مذاكرات اين است كه رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين نااميدانه به واشنگتن آمده و ايده خاصي هم در اين مذاكرات ندارد؛ چرا كه مي‌داند اين يك كاريكاتور است و نه تصويري از واقعيت.

عباس مي‌گويد: «آقاي نتانياهو! ما از اتفاق كرانه – كه منجر به هلاكت چهار نظامي صهيونيست شد – متأسفيم و مي‌داني كه آن را بي‌درنگ محكوم كرده‌ايم.» سخنان عباس به جاي آنكه نتانياهو را خوشحال كند بر يأس او افزود چرا كه اين اظهارات نشان داد عباس حتي بر كرانه هم احاطه لازم را ندارد؛ پس حلقه واشنگتن نمي‌تواند به اسرائيل تعهدي بسپارد و اوضاع امنيتي آن را بهبود بخشد.

مذاكرات واشنگتن براي اسرائيل جنبه حضور الزامي داشت؛ يعني اوباما نتانياهو را به پاي ميز مذاكره كشاند و البته اوباما براي اينكه نخست‌وزير اسرائيل را وادار به حضور در واشنگتن كند به او اطمينان داد كه امريكا مانعي بر سر راه سياست‌هاي اسرائيل در سرزمين‌هاي 1967 و بخصوص عمليات مهندسي در قدس شرقي ايجاد نمي‌كند. پس مشخص است كه نتانياهو بلافاصله پس از بازگشت از سفر واشنگتن، عمليات تخريب منازل فلسطيني‌ها در كرانه و قدس شرقي و احداث شهرك‌هاي صهيونيستي را از سر مي‌گيرد.

اين بدان معناست كه نتانياهو ضربه ديگري به موقعيت تشكيلات خودگردان در بين فلسطيني‌ها و به موقعيت مبارك و عبدالله در بين مردم مصر و اردن وارد مي‌كند؛ پس در اين ميان باز هم طرف عربي است كه ضرر مي‌كند و ضربه مي‌خورد.روي ديگر اين مذاكرات عزم فلسطيني‌ها بر ادامه مقاومت است.

تظاهرات عظيم ملت ها در روز قدس نشان داد كه راه‌حل مسئله فلسطين از واشنگتن، لندن، پاريس و يا قاهره و امان نمي‌گذرد؛ راه آن را ملت‌ها از طريق عزمي اسلامي ترسيم كرده‌اند.

آرمان:حکمراني منطق زور بر جامعه جهاني

«حکمراني منطق زور بر جامعه جهاني»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آرمان به قلم دکتر يوسف مولايي است كه در آن مي‌خوانيد؛بر اساس ماده 6 معاهده ان پي تي دولت‌هايي که عضو اين معاهده هستند بايد امنيت فعاليت‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز را تامين کرده و در فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي با کشورهايي که سلاح هسته‌اي ندارند، همکاري کنند. يعني نه تنها نبايد به نيروگاه‌هاي هسته‌اي که براي مصارف صلح‌آميز ايجاد شده و فعال هستند حمله‌اي صورت بگيرد، بلکه اگر امنيت اين تاسيسات مورد تهديد قرار بگيرد،

کشورهاي ديگر عضو معاهده ان پي تي که سلاح هسته‌اي دارند بايد ترتيباتي اتخاذ کنند تا اين تهديد برطرف شود و حمله‌اي صورت نگيرد. بنابراين تا آنجا که به حقوق بين الملل مربوط مي‌شود هم تهديد و هم توسل به زور عليه نيروگاه‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز خلاف حقوق بين الملل است و در صورتي که مقامات رسمي کشوري چنين تهديداتي را متوجه کشور ديگري کنند، اين موضوع قابل پيگيري در مراجع قضايي بين المللي است.

اما تا به حال موضع اين چنيني توسط مقامات رسمي و مسئول ايالات متحده بيان نشده است و اين اظهارنظرها مواضع شخصي افراد است که در رسانه‌ها مطرح مي‌شود و اعلام موضع رسمي دولت نيست، بنابراين از جهت حقوقي قابل پيگيري نيست. توسل به زور عليه يک دولت بنابر حقوق بين الملل يا بايد بر اساس دفاع مشروع صورت بگيرد يا در چارچوب قطعنامه شوراي امنيت. در خارج از اين دو مورد هر نوع توسل به زوري ممنوع است اما چيزي که در عمل اتفاق مي‌افتد، متفاوت است.

بعد از جنگ جهاني دوم که منشور ملل متحد تصويب شده است به رغم ممنوعيت جنگ در منشور، به ندرت سالي بدون جنگ را پيدا مي‌کنيم. يعني با اينکه بر اساس حقوق بين الملل و منشور ملل متحد توسل به زور غيرقانوني است، اما در عمل هميشه جنگ و توسل به زور وجود داشته است. بين آنچه که حقوق حکم مي‌کند و آنچه در عمل انجام مي‌شود شکاف وجود دارد و يکي از ضعف‌هاي جامعه جهاني اين است که تابع قوانين و حقوق بين الملل نيست و زور، هم چنان منطق غيرقانوني خود را به جامعه بشري ديکته مي‌کند.

جهان صنعت:حاتم‌طايي و زودبازده‌ها

«حاتم‌طايي و زودبازده‌ها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ِ جهان صنعت است كه در آن مي‌خوانيد؛خاطره وطن‌خواه‌ - آقاي وزير کار اخيرا عنوان کرده‌اند که از 47 هزار ميليارد تومان تسهيلات مصوب براي بنگاه‌هاي زودبازده تاکنون 21 هزار ميليارد تومان پرداخت شده و بانک‌ها بايد مابقي تسهيلات مصوب شده را بپردازند. اين درحالي است که تجربه طرح بنگاه‌هاي زودبازده خيلي زود نشان داد که نه تنها تاثيري در کاهش نرخ بيکاري نداشته بلکه موجب از دست رفتن منابع بانک‌ها شده است.

آمارهاي موجود نشان مي‌دهد که از مجموع حدود يک ميليون و 200 هزار فرصت شغلي که طي سال‌هاي اخير هر ساله وارد بازار کار شده و جمعيت بيکاران کشور را به مرز پنج ميليون نفر رسانده، بنگاه‌هاي زودبازده عملا نتوانسته‌اند پاسخگوي نياز متقاضيان بازار کار باشند بنابراين نرخ بيکاري همچنان افسارگسيخته بالا مي‌رود و ثبت نرخ 15 درصد براي بهار 89 خود گوياي اين موضوع است. از سوي ديگر اشتباه استراتژيک ايده بنگاه‌هاي زودبازده با چشمداشت به منابع بانک‌ها موجب شده تا به گفته يک نماينده مجلس، 57 هزار ميليارد تومان بيش از توان بانک‌ها براي اجراي اين طرح منابع در نظر گرفته شود. تاثير اجراي طرح بنگاه‌هاي زودبازده خيلي زود مانند طرح‌هايي که اثرات مسکن و موقتي براي کاهش التهاب بازار کار داشتند از بين رفت. اينک بجز تعهدي 26 هزار ميليارد توماني و منابعي که از بانک‌ها خارج شده و بازنگشته، نتيجه‌اي که نشان دهد اشتغالزايي به شيوه بنگاه‌هاي زودبازده موفق بوده در پي نداشته است.

با اين حال اصرار آقاي شيخ‌الاسلامي در شرايطي که امروز پشت پرده اين طرح از زبان پرويز فتاح، وزير نيرو دولت نهم به روشني آشکار شده اين علامت سوال را در ذهن ايجاد مي‌کند که چه اصراري براي هزينه کردن منابع بانک‌ها وجود دارد؟ شايد اين ضرب‌المثل معروف که مي‌گويد خرج که از کيسه ديگران بود حاتم‌طايي شدن آسان بود، براي اين اصرار بيشتر نمود پيدا کند!

دنياي اقتصاد:چند نکته پيرامون آمار اقتصادي

«چند نکته پيرامون آمار اقتصادي»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم پويا جبل‌عاملي است كه در آن مي‌خوانيد؛در بيان داده‌هاي اقتصادي، مقايسه و در نهايت نتيجه‌گيري از آنها بايد به چند نکته اصلي توجه کرد که در اين جا تعدادي از آنها را بر مي‌شمريم.

اين نکات هم براي کسي که ارائه‌کننده آمار است و هم مخاطبان آن، مي‌تواند سودمند باشد، ضمن آنکه خواننده درخواهد يافت که عدم توجه به اين موارد هرچند واضح و ساده، چگونه مي‌تواند استنباط از آمار را معکوس کند.

1 - دوره زماني: وقتي قصد داريم يک شاخص را در مقاطع مختلف مقايسه کنيم، بايد مقايسه را در دوره‌هاي زماني يکسان انجام دهيم. فرض کنيد مديرعاملي را که مدعي است سود شرکت در 9 ماهه مديريت وي از 6 ماهه منتهي به آغاز کار وي بيشتر بوده است يا آنکه گفته شود تورم در پايان سال گذشته مثلا 14 درصد بوده و از ابتداي سال تا آذر ماه 12 درصد، اين نشان‌دهنده عملکرد مثبت اقتصاد است. توجه کنيد که وقتي سخن از تورم مي‌شود، منظور تورم در يک دوره 12 ماهه است و در مثال مورد اشاره، تورم 12 ماهه با 9 ماهه مقايسه شده است و اتفاقا با فرض ثبات ساير شرايط، 12 درصد در 9 ماه بيش از 14 درصد در يکسال است. البته اشکالي هم ندارد اگر کسي بخواهد تورم‌هاي 9 ماهه را محاسبه کند؛ اما در مقام مقايسه بايد دوره‌هاي زماني يکسان باشد.

2 - ميانگين: اگرچه بيان ميانگين، داده قابل‌توجهي است، اما در استفاده از آن بايد دقت کرد. ميانگين به خودي خود نمي‌تواند روند‌ها را نشان دهد. براي مثال، فرض کنيد که در دو دوره زماني يکسان براي يک اقتصاد، نرخ تورم از 25 درصد به 15 درصد رسيده است و در دوره دوم از 15 درصد به 23درصد. آنچه مسلم است اقتصاد در دوره اول روند بسيار مناسب و در دوره دوم روند به شدت قهقرايي را طي کرده است. حالا ممکن است کسي بدون اشاره به اين روند و با ميانگين‌گيري تورم در دو دوره، مدعي شود چون در دوره اول، ميانگين تورم 20 درصد و در دومي 19 درصد است، پس اقتصاد در دوره دوم وضعيت مناسب تري داشته است! توجه به اين نکته لازم است که وقتي مي‌توان در اين مقايسه از ميانگين استفاده کرد که تورم‌هاي ابتدايي يکسان باشد، در غير اين صورت، مقايسه مي‌تواند کاملا گمراه‌کننده باشد.

3 - درصد يا عدد: براي ارائه روندهاي اقتصادي، بيش از آنکه بر عدد مطلق يک شاخص تکيه شود، بايد درصد را در نظر گرفت. مثلا اين تحليل که گفته شود عدد توليد ناخالص داخلي افزايش يافته؛ بنابراين عملکرد اقتصادي مناسب بوده است، مي‌تواند تحليلي کاملا اشتباه باشد، زيرا تنها با يک رشد اقتصادي بسيار ضعيف و نزديک صفر، مانند يک‌صدم درصد باز هم عدد توليد ناخالص داخلي افزايش مي‌يابد، اما افزايشي غير‌قابل قبول.

4 - اثر قيمت: بيشتر مواقع ما به دنبال آن هستيم تا مقادير واقعي و نه اسمي را برآورد کنيم؛ بدين مفهوم که بايد اثر قيمت را از شاخص مورد نظرمان حذف کنيم، در‌غير‌اين‌صورت به استنباط گمراه‌کننده‌اي خواهيم رسيد. به عنوان نمونه، نمي‌توان ميزان اسمي صادرات در دو دوره مختلف با شاخص قيمت‌هاي متفاوت را مبناي تعيين صادرات بيشتر قرار داد. به همين لحاظ، تکنيک‌هاي آماري براي به‌دست آوردن شاخص‌هاي واقعي و حذف اثر قيمت وجود دارد که ارائه‌دهندگان آمار بايد از آنها بهره جويند.

5 - شاخص‌هاي جامع: وقتي مي‌خواهيم وضعيت کلان اقتصاد را تشريح کنيم، نمي‌توانيم با تکيه بر چند بخش کوچک در مورد کل اقتصاد نتيجه‌گيري کنيم. مثلا فرض کنيد براي آنکه نشان دهيم وضعيت صنعت بهبود داشته است، ميزان رشد توليد فولاد را معيار قرار دهيم يا بدتر از آن، وقتي مي‌خواهيم فضاي کلي اقتصاد را نشان دهيم، اين رقم را همراه چند قلم ديگر گزارش دهيم و ادعا کنيم وضعيت کل اقتصاد مناسب است. آن چه در اين جا نياز است، بيان آماري است که رشد بخش‌هاي اصلي مانند نفت، صنعت، کشاورزي و خدمات را بيان کند و فراتر از اين، تنها با بيان ميزان رشد اقتصادي و تورم، مي‌توان در مورد عملکرد اقتصاد قضاوت کرد.

مي‌توان به اين چند نکته موارد ديگري را اضافه کرد، اما رعايت اين چند بند ساده و آشکار مي‌تواند از استنباط‌هاي آماري خلاف واقعيت، جلوگيري کند.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"