مصاحبه آجورلو از ذكر يك خاطره جذاب ميشود: «مدر يك باشگاه روز به من گفت که نظام به من مسوولت داده تا جوانها مردم را به استادوم ببرم تا دو ساعت به طرفداران و مربان و بازکنان حرف هر چه دلشان خواست بگوند که وقت وارد جامعه مشوند از نظر روان تخله شده باشند. بنده هم پاسخ دادم که منظور شما از نظام چست؟ چه فرد است؟
به نوشته گل ، چه کس ان مسئولت خطر را به شما داده است؟ اگر اسم آن فرد را بدانم به او م گوم که ان فقط باور شماست که آن را از جانب نظام مطرح مکن. چه زمان خواسته نظام از تماشاچ فوتبال ان بوده که فحاش کنند تا تخله شوند و بعد به جامعه آسب نزنند؟ اين نوع نگرشها واقعا ظلم به نظام است. چرا كه در سطوح مختلف نظام، نوع نگاه به ورزش از جنس وسيلهاي ايجابي و براي رسيدن به تعالي است نه ابزار سلبي.»
او ديندار بودن مديران را قبول دارد اما ورزشي بودن آنها را نه: «اکثر مديران ما، انقلابي و ديندار هستند، اما پندار و باور نادرست در حوزه مدرت ورزش دارند و آنچه تصور غلط خودشان است را از زبان نظام ارايه مکنند. وقت با ان مدران مخواهم جامعه ورزش را بسازم، طبع است که برداشتمان، برداشت که مورد نظر نظام و مردم باشد، نست. فلان مديري كه در دوران مسووليت خود در ساليان گذشته درگر ان است که گاو ا شتر زر پا او بکشند و از ان امر ناراحت نمشود، چطور متواند با عمق جامعه که جوانانند و در فراند ورزش دنبال موفقت هستند، ارتباط برقرار کند؟
ان مدر حتما انقلاب و مسلمان است اما واقعا يك فرد با چنين نگرشي متواند مدر ورزش باشد؟ مسلما نمتواند. چنن فرد در خودش مانده چرا که نتوانسته از خودش بگذرد. طبع است که چنن فرد جامعه ورزش کشور را به سمت برده كه به هيچ وجه با خواستههاي نظام و مردم هماهنگ نيست. اما متوان گفت با زراعت که در دهههاي 60، 70 و 80 در حوزه ورزش انجام داديم بعد از سالها ان برداشت است که امروز مورد اعتماد جامعه نمباشد.»
آجورلو رسيدن به يك راهكار درست را منوط به پرهيز از سياسيكاري ميداند: «براي رسيدن به راهکار بايد از سياسي شدن ورزش بپرهيزيم. اين بدين معنا نيست كه مديران سياسي به ورزش نيايند بلکه بدين معني است كه ورزش نبايد ابزار سياست شود. ک از مشکلات اساس کشور ما در سالان گذشته ان بوده كه افراد که نتوانستهاند به ساير مسووليت ها بروند، وارد ورزش شدهاند.
اين رويكرد جامعه ورزش، چنن مدران را به مسر غلط هدات مکند و ما فراند آن را پس از سالها مبنم كه هنوز نتوانستهام به نتجه نها و مطلوب دست يابيم. چرا که هر دوره مديريتي دارا آرمان و هدف خاصي بوده و در هر دوره، ذوق و علاقه شخص مديران حاكم بوده که ارتباط چندان به چشمانداز کل نظام در مدرت ورزش نداشته. جذابيتهاي ورزش هم نهايتا باعث ميشود جدا از انکه ان دوستان ريس ورزش هستند، ريس کمته مل المپک نز باشند، ريس مثلا کشت و فوتبال هم باشند. فرد که قصد نداشت وارد ورزش شود حالا مبند که چه فرصتها مناسب وجود دارد. حتي ميبينم برخي از دوستان مدير ورزش نامزد رياست جمهوري هم ميشوند. ان نشان مدهد ان افراد به ورزش ديگر فقط ورزشي نگاه نميكنند، به همن دلل وقت ورزش ساس شد ان افراد، ورزش را پلکان برا رسيدن به اهداف ساس تعريف ميكنند. اين موضوع متاسفانه همواره گريبانگير ورزش بوده است.
همه اهداف ک سازمان ورزش باد ان باشد که گامهاي بلند براي تحول فارغ از نگرشهاي سياسي بردارد. تا وقت ورزش ما ساس است و آدمها با دلخوري مدير ورزش ميشوند نباد انتظار داشته باشم جامعه ورزش در راس امور باشد.»
قهرماني تراكتور در ليگ برتر اصليترين خواسته من است
آجورلو از موضع يكي از مديران تراكتور براي اين تيم روياهاي بزرگ دارد: اميدوارم همانطور که سپاهان و ذوبآهن چند سال سرلوحه ورزش کشور بودند و جغرافاشان برا مردم آسا و جهان در فوتبال معنا پدا کرد، برا تراکتورساز نز انگونه باشد. مردم تبرز حقشان است آسا شوند. ممكن است توقع مديران استاني و منطقهاي از تراكتور، فقط رفتن به آسيا باشد اما تاکد بنده بر ان است که آسا شدن به شرط قهرمان. عن ما به عنوان مدرت کلان ورزش سپاه که تراکتور را مدرت مکنم تنها به آسا شدن قايل نستم؛ آسا شدن فرض دوم ماست. خواسته اول ما قهرمان است.
امدوارم امسال تم مردم تبرز قهرمان کشور شود. آقا قلعهنوي و بازکنان ان قول را به مردم آذريزبان بدهند که هم با قهرمان مردم اران را شاد و هم مردم آذرباجان را به خاصه شاد كنند.
تراكتور سقف را رعايت نكرد
آقاي مدير تراكتور اعتراف ميكند تراكتور سقف قرارداد را رعايت نكرده: «به طور کل در فوتبال اران سقف قرارداد رعات نشده و تراكتورسازي هم از اين مقوله مستثني نيست. چطور شما انتظار دارد که ک ورزشکار که به طور مثال سال گذشته 700 ملون گرفته امسال 400 ملون بگرد؟ در مورد مربان هم همنطور.»
يك روز پاس به تهران برميگردد
آجورلو مديرعامل سابق پاس پيشبيني ميكند اين تيم به تهران برميگردد: «در صحبتي كه با آقاي احمدي مقدم داشتم به ايشان گفتم كه پاس متعلق به نيروي انتظامي و تهران است. ايشان گفتند پاس به همدان رفته اما من به اشان عرض کردم، در اين اقدام باد بازنگر شود و روز پاس به تهران باز خواهد گشت.
من هيچ وقت قبل از انقلاب پاس نبودم، بعد از انقلاب هم طرفدار پاس نبودم اما به عنوان مدر فوتبال معتقدم پاس همواره متعلق به نرو انتظام است. ان تم سرماه فوتبال کشور، تهران، نرو انتظام و پاسها است. ما نميتوانيم ان سرماه را به جا واگذار کنم. ان باشگاه با 50 سال قدمت جز از تارخ ورزش و فوتبال کشور است. ان بخش از تارخ را نمتوان حذف کرد.
من مردم همدان را دوست دارم ولي ان بدان معنا نست که مردم همدان تم نداشته باشند. بلکه همدانها هم متوانند از مسر فوتبال وارد لگ برتر شوند. امدوارم پاس به خانه خودش عن ورزشگاه شهد دستگرد برگردد. جامعه فوتبال پاس را قطب سوم فوتبال اران مداند. شاد وقفها افتاده باشد اما اعتقاد دارم پاس نقش خود را دوباره در فوتبال کشور افا خواهد کرد.»
او حاضر نيست در مورد تجربه ناموفقش در استيلآذين صحبت كند: «در مقطع فعل، مايل نيستم در مورد استيل آذين حرفي بزنم و بهترين روش براي بازگويي اتفاقات فصل گذشته در اين باشگاه سكوت است. اطمينان دارم گذشت زمان همه چيز را در مورد حضورم در استيل آذين و مديريتم در اين باشگاه را روشن خواهد كرد.»
مديريت فوتبال ايران نيازمند تحول اساسي است
و آخرين جمله هم حمله به مديريت فدراسيون فوتبال: در حال حاضر صحبت كردن درباره انتخابات فدراسيون فوتبال زود است اما به طور كلي بايد بگويم مديريت فوتبال ما نياز به تحول اساسي دارد.»