کد خبر: ۱۹۲۹۴۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۱ - ۰۳ آبان ۱۳۹۱
ایرنا: دعا، مظهر بندگی در مقابل خداوند و برای تقویت روح عبودیت در انسان است، و این روح عبودیت و احساس بندگی در مقابل خداوند، همان چیزی است که انبیای الهی از اول تا آخر، تربیت و تلاششان متوجه این نقطه بوده است که روح عبودیت را در انسان زنده کنند.
 
سرچشمه همه‏ فضائل انسانی و کارهای خیری که انسان ممکن است انجام بدهد- چه در حوزه شخصی، چه در حوزه اجتماعی و عمومی- همین احساس عبودیت در مقابل خداست. نقطه‏ مقابل این احساس عبودیت، خودبینی و خودخواهی و خودپرستی است؛ منیت است.
 
این منیت است که در انسان، منشأ همه‏ آفات اخلاقی و عوارض و نتایج عملی آن‏هاست. منشا همه‏ این جنگ ها و کشتارهای عالم، و ظلم هایی که به وقوع می‏پیوندد و منشا همه‏ فجایعی که در طول تاریخ اتفاق افتاده- و شما خوانده‏اید، شنیده‏اید یا امروز مشاهده می‏کنید- احساس منیت و خودخواهی و خودبینی در مجموعه‏ای از انسان‏هاست که سرچشمه این فساد و نابسامانی، در زندگی آن‏هاست.
 
عبودیت نقطه‏ مقابل این خودخواهی و منیت و خودپرستی است. اگر این خودبینی و خودخواهی در مقابل خداوند متعال باشد- یعنی انسان خود را در مقابل پروردگار قرار بدهد- نتیجه‏ آن در انسان، طغیان است؛ طاغوت.
 
طاغوت هم فقط پادشاهان نیستند؛ هرکدام از ما انسان‌ها ممکن است در درون خودمان- خدای نکرده- یک طاغوت و یک بت تربیت کنیم و پرورش بدهیم. در مقابل خدا سرکشی کردن و خودبینی داشتن، نتیجه‏اش عبارت از رشد طغیان در انسان است.
 
اگر این خودبینی در مقابل انسانهای دیگر باشد، نتیجه‏اش می‏شود نادیده گرفتن حقوق دیگران؛ تجاوز و دست‏درازی به حقوق این و آن. اگر این خودبینی در مقابل طبیعت واقع بشود، نتیجه‏اش می‏شود تضییع محیط طبیعی؛ یعنی آنچه که امروز به حق در باره مساله محیط زیست در دنیا اهتمام هست. نادیده گرفتن محیط طبیعی زیست انسان هم، نتیجه‏ی طغیان، خودبینی و خودخواهی در مقابل طبیعت است.
 
دعا ضد همه این‏هاست. دعا که می‏کنیم، در واقع این حالت خشوع را در خود به وجود می‏آوریم و خودبینی و خودخواهی را در خود سرکوب می‏کنیم و در نتیجه، جهان هستی و محیط زندگی انسانها از طغیان و تجاوز به حقوق و طبیعت محفوظ می‏ماند.
 
لذا فرمود ˈالدّعاء مخ العبادهˈ مغز هر عبادتی، دعاست. عبادات برای همین است که بتواند انسان را در مقابل خدای متعال خاشع و دلش را نیز مطیع و تسلیم کند. این اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسانها در مقابل یکدیگر نیست؛ بلکه به معنای خشوع و خضوع در مقابل خیر مطلق، جمال مطلق، حسن مطلق و فضل مطلق اوست. لذا دعا، یک نعمت است و فرصت دعا کردن، یک نعمت است.
 
... مهم‏ترین خاصیت دعا همین ارتباط با خدا و احساس عبودیت در مقابل خداوند، بزرگترین اثر و خاصیت خداست؛ از خدا خواستن، که آن وقت خدای متعال هم اجابت خواهد کرد. البته اجابت الهی از طرف پروردگار، هیچ قید و شرطی ندارد؛ این ما هستیم که با اعمال خودمان مانع اجابت می‏شویم؛ ما هستیم که موجب می‏شویم دعای ما مورد اعتنا قرار نگیرد، که خود همین، یکی از معارفی است که می‏توان از دعا استفاده کرد و یکی از خصوصیات دعا، همین است.
 
یکی از برکات ادعیه‏ی مأثوره‏ای که از ائمه (علیهم‏السّلام) رسیده این است که این دعاها پر از معارف الهی است. صحیفه سجادیه، دعای کمیل، دعای مناجات شعبانیه، دعای ابی حمزه ثمالی- و بقیه‏ی دعاهایی که وارد شده است- پُر از معارف الهی است که اگر کسی این‏ها را بخواند و بفهمد، علاوه‏ی بر آن ارتباط قلبی و اتصالی که به ذات اقدس الهی و حضرت ربوبی پیدا می‏کند، یک مبلغ عظیمی از معارف را هم از این دعاها فرامی‏گیرد.
 
من به جوان‌ها قویا توصیه می‏کنم که به ترجمه‏ این دعاها توجه کنند. این دعاهای عرفه و ابی حمزه، پر از معارف است. اینکه در دعای کمیل می‏خوانیم ˈاللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تحبس الدّعاء؛ اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تنزل البلاءˈ یا ˈتنزل النقمˈ، همه این‏ها معارف الهی است؛ یعنی معنایش این است که ما افراد بشر، گاهی خطاها و گناهانی می‏کنیم که این گناهان مانع از این می‏شود که دعای ما مورد اجابت قرار بگیرد و قبول بشود؛ گناهانی از ما سر می‏زند که این گناهان، بلا را برای ما به ارمغان می‏آورد.
 
گاهی بلاهای عمومی و ملی، بر اثر گناهانی به وجود می‏آید و البته اعلام نمی‏شود که این بلا برای این گناه به وجود آمد اما وقتی افراد صاحب تدبر، فکر و تدبر کنند، می‏فهمند که این بلا از ناحیه‏ چه عملی متوجه این ملت شد.
 
بعضی اوقات اثر اعمال سریع است و بعضی با فاصله است؛ این‏ها را دعا به ما می‏گوید. یا وقتی در دعای ابوحمزه عرض می‏کنیم ˈمعرفتی یا مولای دلیلی علیک و حبّی لک شفیعی الیکˈ؛ این که من تو را می‏شناسم، خود این، راهنمای من به سوی توست؛ این که من تو را دوست می‏دارم و محبت تو در دل من هست، خودش شفاعت‏کننده‏ من پیش توست ˈو انا واثق من دلیل بدلالتک و ساکن من شفیعی الا شفاعتکˈ؛ من وقتی این راهنما را مشاهده می‏کنم، این معرفت خودم به تو را- که راهنما و دلیل من است- نگاه می‏کنم؛ وقتی این محبتی را که به تو دارم، مورد ملاحظه قرار می‏دهم، می‏بینم این تو هستی که این محبت و دلالت را به وجود آوردی؛ تویی که داری کمک می‏کنی.
 
ببینید این، چشم انسان را باز می‏کند؛ این، یک معرفتی را ایجاد می‏کند؛ این از معارف الهی است؛ کمک الهی، توفیق الهی و عنایت الهی است؛ این‏ها را در دعاها می‏توان پیدا کرد. بنابراین قدر دعا را بدانید.
 
دعا، خواندن خداست؛ حالا می‏تواند به زبان فارسی یا به زبان خودتان باشد؛ هرچه که می‏خواهید با خدا حرف بزنید؛ این، دعاست. هرچه می‏خواهید با او در میان بگذارید. گاهی هم حاجت خواستن نیست، فقط انس با خداست. حاجات هم مختلف است؛ گاهی کسی از خدای متعال، رضای او را می‏خواهد یا مغفرت او را مطالبه می‏کند، این یک‏جور حاجت است. یک‏وقت هم انسان چیزهای مادی را درخواست می‏کند؛ هیچ مانعی ندارد. خواستن از خدا- هر چیزی و به هر زبانی- خوب است. و همین خواصی را که عرض کردیم (ارتباط با خدا و احساس بندگی) دارد. البته دعاهای ماثور از ائمه (علیهم‏السّلام) بهترین مضامین در زیباترین الفاظ و سرشار از معارف الهی است که قدر آن‏ها را باید دانست و بایستی به آن‏ها متوسل شد.
 
* از بیانات رهبر انقلاب در خطبه‏های نماز جمعه‏ تهران (بیست و یکم مهر 1385)
 
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"