|
آندره گدار، معمار فرانسوي به گردن ما ايرانيها حق دارد. همانطور كه مرتضي قليخان هدايت كه بر پيشاني اش نوشته بودند صنيعالدوله، نيز حق داشت.اصلا اين آدمها را چه اجنبي و چه وطني بايد پايهگذاران ميراثفرهنگي ايران صدا بزنيم. مردان موزه ايراني.
حدود هفت دهه پيش ژاك دمرگان خان! فرانسوي كه ابتدا باستان شناس بود و براي باستانشناسي هم آمده بود، تكثر كشفياتش در چغازنبيل داشت كم كم او را تبديل يك سارق بالفطره ميكرد، تا اين موضوع در آن زمان به مذاق هيچ خان و خانزاده پهلوي خوش نيايد و اين جماعت در نظر خودشان منورالفكري كرده و همانند همپالكيهاي خويش در ديار فرنگ جايي براي نمايش تاريخ خويش داشته باشند، و در يك كلام همانند فرنگيان، اقوام پارسي نيز «ميوزيوم» داشته باشند.
اصلا از ابتدا انگار مفهوم موزه در ايران با سرقت شكل گرفت، و اين مفهوم آنقدر جان گرفت تا موزهها امروزه با تغيير محتوايي مفهوم بشوند زندان آثار تاريخي يا شايد در تعريفي محترمانهتر انبارهاي دايمي براي آنكه هيچكس دستش به اين آثار نرسد.
از سرقتهاي معلوم و غير معلوم
اكنون اداره عتيقات آن زمان
بدون تعارف جايي براي خاك خوردن دوباره
امروز روز جهاني موزهها و ميراث فرهنگي است و نزديك به
اين يك واقعيت است كه اكنون موزهها در ايران پس از اين مدت طولاني هيچ كدام تعريفي مطابق با آنچه در جهان به آن مشهور شدهاند، ندارند.
اين روزها مرتضي قلي خان ديگر زنده نيست و نام آندره گدار خاك گرفته روي كاشي كوچكي در حاشيه ديوار موزه ملي تبديل به يك خاطره ميشود و موزه ملي ايران باستان با نگهداري نزديك به 300 هزار